مقاله ای از دکتر سعید سکویی

شخصیت اردشیر زاهدی چند فقره از هرزه دراییهای کتبی و شفاهی اردشیر طی دوران تصدیاش بعنوان وزیر امور خارجه وی که تحصیلات متوسطه خود را در بیروت و تحصیل در رشته کشاورزی را در یوتای ایالات متحده گذرانده بود، از معلومات سیاسی چندانی بر خوردار نبود اما در «سیاست بازی» خبره بود.
در کاریر شغلی خود از سفیر و وزیر پایینتر نداشت و حتی در سال ۱۳۴۷ و متعاقب شایعه برکناری هویدا، از وی به عنوان نخستوزیر بعدی نام برده میشد. نسبت به سلسله مراتب دولتی و حکومتی بیاعتنا بود و بعضا آن را به سخره میگرفت. بسیاری، شلتاقهای بیمحابا و خودسریهای ساختارشکن وی را ناشی از روابط تنگاتنگش با محافل ذی نفوذ و بویژه نهادهای اطلاعاتی غرب میدانستند. این روابط به حدی بود که حتی شاه نیز علنا ملاحظه وی را مینمود و از طرفگیری در اختلافات اردشیر با هویدا، علم، اقبال و سایر مقامات و کادرهای بالای حکومتی پرهیز میکرد. چندین بار با هویدا دهان به دهان شده بود و حتی گفته میشود یک بار بر گوش علم سیلی نواخته بود! 
اردشیر نیز همانند پدر علاقه مفرطی به جنس مخالف داشت. در تنوعطلبی «سیره» پدر را مو به مو دنبال مینمود! شاید بتوان برای علت اصلی درخواست شهناز برای جدایی حدس متغنی یافت. پس از شهناز دیگر ازدواج نکرد و از تجرد، چه در دوران حضور در ایران و چه در خارج از ایران نهایت بهره برداری را از «آزادی عمل» خود برد. دستیابی به هر زنی که مورد پسندش واقع میشد را حق مسلم خود میدانست و اگر طرف، چه مجرد و چه متاهل، رغبت نشان نمیداد، با غضب و حتی خشونت و عکسالعمل فیزیکی وی مواجه میگردید. در پایان مهمانی سفارت در واشنگتن چون فائقه آتشین (گوگوش) حاضر نشد پس از اجرای برنامه شب را در سفارت بخوابد با سیلی که اردشیر بر گونهاش نواخت روانه هتل محل اقامتش گردید.
نقش زاهدی در قتل منیژه دختر ارتشبد حجازی و دوست دختر انوشیروان رزاقمنش (رئیس وقت اداره گذرنامه وزارت خارجه) تا امروز در هالهای از ابهام مانده است. رزاقمنش در دادگاه به اعدام محکوم شد اما محکومیتش با یک درجه تخفیف به حبس ابد مبدل گردید و تنها یک سال بعد که آبها از آسیاب افتاد به کمک «منبعی ناشناس» ترتیبات انتقالش به خارج از کشور داده شد. سفارت ایران در واشنگتن را عملا به عشرتکده تبدیل نموده بود.
مهمانیهای پر ریخت و پاشش در «سالن ایرانی» سفارت، که میلیونها دلار صرف نقاشیها و آینهکاری آن شده بود و در آنها حضور هنرپیشگان و پورناستارهای آمریکایی بمراتب مشهودتر از دیپلماتها و سیاستمداران بود، بارها سوژه مطبوعات ایالات متحده قرار گرفت. خصلت دیگر اردشیر بد دهنی عیان او نسبت به زیر مجموعه کاری و حتی مقامات همسطح خود بود. از ذکر رکیکترین نسبتها به کادرهای حکومتی و وکیل و وزیر حتی در مکاتبات رسمی ابایی نداشت به نحوی که این خصلت آخری حتی صدای ساواک را نیز در آورده بود: چند فقره از هرزه دراییهای کتبی و شفاهی اردشیر طی دوران تصدیاش بعنوان وزیر امور خارجه (جملگی مستخرجه از گزارشات ساواک در سالهای ۱۳۴۶ و ۱۳۴۷) بعنوان «نمونه»: «مشارالیه (زاهدی) نسبت به زیر دستان خود با لحن زنندهای رفتار نموده و کارکنان وزارت خارجه رضایت کامل از نامبرده ندارند»

 - طی تلگراف رمز به دکتر غلامرضا تاجبخش سفیر کبیر وقت ایران در کویت: «اینقدر از… ون عربها نخور» ذیل گزارش رسمی در خصوص عدم تمایل احمد اقبال نسبت به اعزام به عنوان سفیر در کنیا: «این دیوس نمیرود دیوس دیگری را انتخاب نمایید» (وزیر دیوث را با حرف «س» نوشته بود!)
خطاب به محسن حمزاوی معاون وزارت خارجه در مقابل سایر کارکنان: «در… نت را بگذار» 
در ادامه گزارش ساواک از مباحثات محفل کادرهای وزارت خارجه آمده است: «اعلیحضرت همایونی خود از این وضع ناراضی و حتی از آقای زاهدی خوششان نمیآید لیکن روی اصل قدرتهایی که معلوم نیست و ایشان (آقای زاهدی) بدانها بستگی دارند در پست خود باقی ماندهاند»
 اردشیر حتی پس از انقلاب و ۴۰ سال بسر بردن در قلب اروپا و در اوج سالمندی نیز طی مصاحبههای هر چند گاه یکبار خود از هرزهدرایی دست نمیکشد:  «پدرم میگفت اگر کسی ازت قرض خواست، بهش یک چیز دیگه (!؟) بده ولی قرض نده».  مصاحبه با بیژن فرهودی – کیهان لندن –مهر ۱۳۹۳ 


 
		 
		 
		 
		 
		
با درود
با توجه به گفتارهای جناب سکویی ،و همچنین جناب اردشیر زاهدی از دیدگاه بنده جناب سکویی از روی تعصب جستارهای را گرفتهاند که برآزنده یک فرد خردگرا نبوده .اما جناب زاهدی ما باید شرایط ایشان را درک کنیم و ببینیم که چرا ایشان این چنین گفتارهای را در گفتگوی های خود بعمل آوردند و اگر کمی دقت کنیم بی بی سی که از حمایت کنندگان جمهوری جهل وجنون اسلامی است میداند که چطور می شود با فردی که ۹۲ سال دارد چگونه گفتگو کند .و شوربختانه ما نیز به دنباله رو آنها بودهایم. پس بنده از همین جا از آقای اردشیر زاهدی تقاضای یک گفتگوی دوستانه را دارم تا آشکار شود ایشان آن شخصیتی که سما میگویید نیستند.
من از دیگران هم در مورد آقای زاهدی شنیده ام که ایشان بجز عیاشی هیچ کارکرد مفیدی نداشتند و در کتاب پشت پرده انقلاب اسلامی میخوانیم که نقشی هم در شورش 57 داشتند.
خائن عیاش
خطاب به ازدشیر زاهدی !
آقای ازدشیر زاهدی ! چنانچه مطمئن هستی که نظراتت منصفانه است و دفاع از حق میکنی و کارنامه ات درخشان است این آخر عمری تشریف بیاور به ایران اسلامی . بیا به وطنت بیا مشکلات وطنت را حس کن از دور شعار دادن کار آسانی است
ای مردک خائن ! آخر عمری لااقل خفه شو
در مورد پرونده رزاق منش اطلاعات جدیدی بیرون آمده که منیژه در یک مهمانی مست می کند و از حال میرود رزاق منش می خواهد او عادی بنشیند اما او نمی تواند منیبژه را با سر به زمین می زند و مهمانهای دیگر که همگی نئشه بوده آمد با رزاق منش همکاری می کنند و سرش را به زمین می زنند و سیگار روی بدنش خاموش می کنند نتیجه رزاق منش پنج سال زندانی میشود ولی بعداً به شمال میرودو ازدواج می کند و در شمال می میرد