فرقه تبهکار آیت الله ها
نگاهی به دلایل عمده ماندگاری حکومت فرقه تبهکار آیت اللهها در ایران تا به امروز
دوازدهم فروردین ماه امسال برابر است با آغاز رسمی چهل و یکمین سال حکومت ملایان در ایران. حکومتی با ماهیت ضد امپریالیستی و غرب ستیز که با وعدههای بسیار نظیر آب و برق مجانی و البته همراهی تمام گروههای چپ که وجودشان لبریز از عقده و کینه به سیستم پادشاهی کشور بود، توانست جایگزین آن شود و به تدریج پایههای حکومت خود را تحکیم بخشد. حکومتی با این مشخصات، اما نیاز به زمانی طولانی نداشت تا چهره واقعی خود را به جامعه نشان دهد و مردم را از میزان ناکارآمدی و بی کفایتی رهبران جدید خود در اداره کشور آگاه سازد. پرسشی که به ذهن خطور میکند اینست که حکومتی اینچنین ناکارآمد، پس چگونه توانسته است برای چهار دهه استمرار یابد و رمز بقایش چه بوده است؟ در پاسخ به این پرسش باید مجموعهای از عوامل داخلی و خارجی را در نظر گرفت که در ادامه و تا جایی که در مجال این نوشتار باشد، به آنها خواهیم پرداخت.
الف) سرکوب، کشتار و مصادره اموال
حکومت نوپای ملایان برای تحکیم پایههای قدرت خود، از یک سو میبایست عناصر ضد انقلاب را به سرعت از صحنه خارج میکرد و از سویی دیگر، نیاز مبرمی به منابع مالی داشت. متاسفانه باید به این حقیقت تلخ اشاره کنیم که ملایان تازه به قدرت رسیده از احساسات و خشم انقلابی حاکم بر جامعه، نهایت بهره را بردند. از اینرو، دست به سرکوب و کشتار وسیع و وحشیانهای زدند و همزمان برای تامین منابع مالی خود، اقدام به غارت اموال عمومی کشور و مصادره اموال گسترده از چهرههای سرشناس رژیم گذشته نمودند. به عنوان بازوهای اجرایی این رژیم تازه تاسیس، میتوان گفت که مجاهدین خلق، چریکهای فدایی، حزب توده و حتی بسیاری از چهرههای ملی – مذهبی از یکسو آخوندها را تحریک و تشویق به مصادره اموال هرچه بیشتر میکردند و از سویی دیگر در حذف فیزیکی به زعم خودشان عناصر ضد انقلاب، شرکتی فعال داشتند و به قول معروف، به ماشین سرکوب ملایان سوخت میرساندند تا چرخش بگردد. تمام این کارها انجام میگرفت تا هرچه بیشتر به رعب و وحشت در جامعه افزوده شود و فقط یک هدف دنبال میشد و آن تثبیت پایههای حکومت نو پا به هر قیمت ممکن بود.
ب) حمایت دولتهای غربی، روسیه و چین
حمایتهای آشکار و پنهان دولتهای خارجی از رژیم ملایان چیزی نیست که دیگر امروز بتوان آن را انکار نمود. سقوط رژیم پادشاهی ایران که یکی از متحدین استراتژیک و ثروتمند آمریکا در منطقه خاورمیانه به شمار میرفت، باعث خرسندی عمیق شوروی سابق و چین گردید که میتوانستند حوزه نفوذ خود را تا خلیج فارس گسترش دهند. در این میان، شوروی سابق (روسیه امروز) بهرهای دوچندان کسب نمود چراکه در اوج دوران جنگ سرد، دیگر هیچ تهدیدی از این همسایه جنوبی متوجه آن کشور نمیشد. روسیه حتی امروز خرسند تر از گذشته است چون حوزه نفوذ این کشور در دریای مازندران بدلیل بهره برداری از منابع هنگفت انرژی آن، گسترش چشمگیری یافته است و روسها نیک میدانند که پایان حکومت ملایان درواقع پایان تسلط بی چون و چرای آنان بر دریای مازندران و منابع عظیم انرژی آن خواهد بود زیرا یک حکومت ملی در ایران، بدون شک به روند کنونی پایان خواهد داد و اجرای قرارداد ۱۹۴۰ (پیمان تجارت و ناوبری در دریای کاسپین) را از روسها مطالبه خواهد نمود که البته این موضوع برای آنان خوشایند نخواهد بود.
در اروپا نیز شوربختانه به قدرت رسیدن و در قدرت ماندن احزاب چپ توانست به ملایان کمک شایانی نماید چراکه اولا همه چپها در ایدئولوژی یکسانند و ثانیا کشورهای اروپایی توانستند همه سرمایه گذاریهایی را که توسط رژیم پادشاهی ایران در اروپا انجام شده بود، از ملایان فرصت طلب و بی خرد پس بگیرند. سرمایه گذاریهایی نظیر سهام شرکت گروپ آلمان که برای همیشه از بین رفت.
در ایالات متحده هم اگر حزب دموکرات را که حامی آخوندهاست کنار بگذاریم، از حزب جمهوری خواه هم حداقل تا پیش از پرزیدنت ترامپ، برخورد قاطعی با ملایان در کارنامه این حزب نمییابیم. اگر کاری هم کرده اند، فقط در جهت تغییر رفتار رژیم ملایان بوده است و نه بستن پرونده این رژیم قرون وسطایی. پس سخن گزافی نیست اگر بگوییم که حکومت آیت اللهها در ایران توانسته یک تضمین امنیتی برای خود از کشورهای قدرتمند جهان در این چهار دهه بگیرد.
پ) جنگ فرسایشی هشت ساله با عراق
بخش عمدهای از ایدئولوژی رایج رژیم ملایان، دشمن تراشی، اصطکاک و درگیری با دنیاست تا بتوانند هم سرپوشی بر بی کفایتیهای خود بگذارند و افکار عمومی جامعه را منحرف نمایند و هم کشور را در شرایط جنگی و فوق العاده نگه دارند. این امر منجر به دو قطبی شدن شدید فضای جامعه میشود و فرصت درخشانی را در اختیار آنان قرار میدهد تا هر صدای مخالفی را در کوتاهترین زمان ممکن سرکوب و خاموش کنند.
در به سرانجام رسیدن شورش ۵۷ تمام گروههای چپ شرکت داشتند که همگی رادیکال و غیر دموکراتیک بودند و هر کدام بدنبال قبضه کامل قدرت. لذا جمع این گروهها که از ابتدا جمع اضداد بود و هیچکدام هم بویی از دموکراسی نبرده بودند، طبیعتا نمیتوانستند بطور دموکراتیک قدرت را بین خود تقسیم و با هم کار کنند. در نتیجه، حال که ملایان به قدرت رسیده بودند از این نقطه نیز احساس خطر میکردند و لازم بود یاران انقلابی دیروز که تبدیل به مخالفان امروز شده بودند هم از صحنه خارج شوند تا احیانا تبدیل به اپوزیسیون داخلی نشوند. در نتیجه وارد شدن به یک جنگ طولانی و فرسایشی و همچنین رد کردن میانجیگری عربستان سعودی مبنی بر توقف فوری جنگ و پرداخت غرامت به ایران، همه و همه را میتوان در راستای دستیابی ملایان به این هدف خود جستجو نمود. هدفی که نتیجه آن، فقط تحمیل تلفات انسانی فراوان و به گفته دکتر شاپور بختیار خسارتی بیش از ۵۰۰ میلیارد دلار به کشور بود. شاید حال بتوان معنی این جمله خمینی را بهتر فهمید که گفت جنگ برای ما نعمت بود. این جمله او، جمله درستی بود البته با در نظر گرفتن این نکته که “ما” خمینی، “ما” ملایان حاکم بر ایران بود و نه “ما” ملت ایران.
طولانی شدن جنگ به دو دلیل میتوانست به سود دولتهای اروپایی نیز باشد. این موضوع زمانی ملموس تر میشود که وامهایی را که دولت پادشاهی ایران در جهت کمک اقتصادی به سوئد، ایتالیا، بریتانیا و فرانسه داده بود را نیز در نظر بگیریم. نخست آنکه ایران تبدیل به کشوری ورشکسته و مقروض میشد. لذا میتوانستند وامهای دریافتی سابق را به قول معروف ملا خور کنند که چنین نیز کردند. دوم آنکه، در بازسازی این دو کشور ویران شده پس از یک جنگ طولانی، با تحمیل شرایط خودشان حضور یابند و به قول آقای امیر طاهری، نان خود را دو طرفه کره بمالند. شاید دلیلی بر این مدعا، مصاحبه دیوید اُوِن – دیپلمات پیشین بریتانیایی – با خانم نازنین انصاری در صدای آمریکا باشد. او در مصاحبه اش به این موضوع اشاره میکند که غربیها و بخصوص دولتهای اروپایی در جنگ بین ایران و عراق از “سیاست مهار دو گانه” استفاده نمودند، به این معنی که هم به ایران کمک می کردند و هم به عراق تا موازنه جنگ حفظ شود و فرسایشی و طولانی گردد.
ت) ترور مخالفان سرشناس رژیم در بیرون کشور
گزینه دیگر پیش روی ملایان حاکم در تهران، ترور فعالان سیاسی شناخته شده با هدف ضربه زدن به اپوزیسیون در خارج از کشور بود. بدین منظور توانستند شخصیتهای شناخته شدهای همچون والاگهر شهریار شفیق، دکتر فریدون فرخزاد، دکتر شاپور بختیار، ارتشبد غلامعلی اویسی، صادق شرفکندی و چهرههای سرشناس دیگری را از سر راه خود بردارند و بدین ترتیب مانع تشکیل اپوزیسیون منسجمی علیه خود در خارج از کشور شوند و به اصطلاح، برای خود زمان بخرند. در این میان، دولتهای چپ گرای اروپایی با انفعال و سکوتی باور نکردنی، چشم بر جنایات آخوندها بستند و پشت پرده به زد و بند و معاملات تجاری خود با آنان ادامه دادند. به این ترتیب، افراد ترور شده که شهروندان آن ممالک نیز بودند، وجه المصالحه در قراردادهای تجاری بین ملایان حاکم در تهران و دولتهای اروپایی شدند.
اگرچه شرایط امروز در مقایسه با دهه ۸۰ و ۹۰ میلادی به کلی دگرگون شده و اینک امکان استفاده از این گزینه برای حاکمان تهران دشوارتر شده، اما هنوز هم رژیم اگر بتواند، از آن بهره گسترده ای خواهد برد.
ث) سوء استفاده از اعتقادات مذهبی مردم
متاسفانه در دهه نخست حکومت ملایان، شرایط به طرز باورنکردنی و عجیبی به نفع آنان بود، بطوریکه توانستند نهایت سؤ استفاده را از باورهای قلبی و دینی مردم به عمل آورند. بودند بسیارانی که کفه ترازوی آنان در گفتار به طرف شما بود، ولی در اعتقادات و عمل به طرف آخوندهای حاکم. با نسلی مذهبی روبرو بودیم که هنوز گرم انقلاب خود بود، آنهم یک انقلاب ایدئولوژیک دینی و خشن با هدف صدور به تمام جهان. مورد دیگری که باید به آن اشاره نمود اینست که وقتی یک دولت مذهبی دست به تحریک احساسات و باورهای قلبی مردم میزند و همزمان آنان را با جنگی خانمانسوز که فضای جامعه را به شدت دو قطبی نموده درگیر میکند، یارگیری و مبارزه برای سرنگون کردن آن حکومت، کاری غیر ممکن است. اینها همه و همه عواملی بود که رژیم ملایان به نحو احسن از آنها بهره میبرد. حال می توان دریافت که چرا به چالش کشیدن چنین مسایلی بسیار دشوار و گاهی هم ناممکن بود و حتی می توانست به قیمت جان افراد تمام شود. کم نبود تعداد کسانیکه سخنرانیهای خمینی را که بصورت متناوب و شب در میان از شبکه یک سیما پخش میشد، تا انتها دنبال میکردند. تنها گذشت زمان لازم بود که جو انقلابی جامعه فروکش کند تا بتوان در زمانی دیگر و با شرایطی متفاوت و همچنین با نسلی دیگر به بازبینی کارنامه این رژیم قرون وسطایی پرداخت. امروز است که به راحتی میتوان مقایسهای بین اعتقادات و باورهای مذهبی مردم قبل و بعد از شورش ۵۷ انجام داد تا دریافت که این حکومت، حداقل از حیث مذهبی چه میزان کامیابی داشته است.
ج) درآمدهای سرشار ارزی
روح الله خمینی در یکی از سخنرانیهایش از منابع عظیم انرژی ایران به عنوان غنایمی یاد کرد که به دست مسلمانان افتاده است و باید در راه اسلام خرج شود. همین تعبیر او کافی بود تا بتوان دو نکته را دریافت. نخست آنکه ما با یک قوم اشغالگر روبرو هستیم و دیگر آنکه این ثروت ملی که اینک بدست ملایان ایدئولوگ افتاده، قرار است چگونه خرج شود. اهمیت این موضوع دوچندان میشود زمانیکه در نظر بگیریم ایران فروش نفت بالای ۱۲۰ دلار به ازای هر بشکه را در زمان حکومت ملایان تجربه نموده است. اگر از سؤ استفادههای شخصی و خانوادگی آنان از این ثروت ملی و همچنین حیف و میلهایی که بواسطه بی کفایتیهای آنان رخ داده صرف نظر کنیم که خود بخشی از حقیقت تلخ ماجراست اما در مجال این نوشتار نمیگنجد، قسمت عمده این ثروت ملی در جهت تحقق اهداف زیر هزینه شده است که هرکدام را به اختصار مورد بررسی قرار میدهیم.
ج-۱ تشکیل گروههای نیابتی در منطقه
رژیمی را تصور کنید که ماهیت آن تنش زایی و ادامه وجودش به بحران آفرینی بسته است؛ همچنین، ایدئولوژی صدور یک انقلاب را یدک میکشد و در منطقه پرتنشی مثل خاورمیانه هم واقع شده است. چنین رژیمی نه تنها که نمیخواهد مانند یک حکومت مسوول در جهت کاهش تنش در منطقه رفتار کند، بلکه با دخالت در امور داخلی همسایگان خود، دامن زدن به اختلافات فرقهای – مذهبی در منطقه، دشمن تراشی و یارگیریهای ایدئولوژیکی – نظامی، در جهت تنش آفرینی بیشتر حرکت میکند تا هم بتواند به بقای خود ادامه دهد و هم این حس را به مردم خود القا کند که اگر حکومت از بین برود، کشور هم از بین خواهد رفت. این ماجراجوییها اما نیاز به بازوهای نظامی در منطقه و منابع مالی گسترده در جهت پیشبرد آن اهدف دارد. از اینروست که امروز میتوان رد پای آتش افروزیهای ملایان حاکم در تهران را در سراسر خاورمیانه پیدا نمود و اثر نفت بشکهای بالای ۱۲۰ دلار را در هر نقطه خاورمیانه یافت نمود به جز در داخل ایران و سر سفرههای مردم ایران.
ج-۲ تشکیل مؤسسات غیر دولتی
از دیگر برنامههای ملایان حاکم، تشکیل مؤسسات غیر دولتی گوناگون، عمدتا در آمریکا و با اهدافی به ظاهر انسان دوستانه نظیر کمک مالی به دانشجویان ایرانی جهت اتمام دوره تحصیلاتشان بود. اگر نگاهی کنیم به برخی از این مؤسسات در آمریکا که معرف حضور همگان هستند و دیگر نیازی به آوردن نامشان در اینجا نیست، به اختلاف فاحش بین آنچه که انجام میدهند با آنچه که در اساسنامههای آنان قید شده پی میبریم. در عمل، وظیفه اصلی همه آنها، نزدیک شدن به دموکراتها یعنی حامیان اصلی ملایان تهران و لابی گری به نفع آنهاست. کار تا آنجا پیش میرود که حتی حمایتهای گسترده از سناتورهای دموکرات در تسخیر صندلیهای دو مجلس نمایندگان و سنا، و همچنین تبلیغ گسترده به نفع نامزدهای دموکرات در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا را نیز در دستور کار خود دارند. در اروپا، کار برای لابیهای رژیم به مراتب آسان تر است چون اولا احزاب چپ عمدتا در قدرت هستند؛ ثانیا به حوزه نفوذ خود نزدیکتر هستند؛ ثالثا روابط دیپلماتیک با دولتهای اروپایی برقرار است.
ج-۳ پناهندگان صوری، اپوزیسیون صادراتی و رسانههای مزدور برون مرزی
عامل دیگر، همکاری تنگاتنگ پدیدهای به نام پناهندگان قلّابی و اپوزیسیون صادراتی با رسانههای مزدور برون مرزی است که باید اعترف کنیم برای سالیان دراز توانستند مردم داخل کشور را سرگرم و حرکتهای آنان را به بیراهه ببرند. پروژه اینگونه تعریف شده که هرزمان حرکتی داخل کشور شکل میگیرد که می تواند تهدیدی بالقوه برای رژیم ملایان به حساب آید، این پناهندگان قلّابی و اپوزیسیون صادراتی به عنوان تحلیلگر و فعال سیاسی از طریق بلندگوهایی که توسط رسانههای حامی ملایان به آنان داده میشود، به کمک رژیم میآیند. همزمان این رسانهها تا می توانند، صداها و نظرات مخالف را هم سانسور میکنند. در این مجموعه، از هر قشری وجود دارد و به قول معروف، جنس آنها جور است. از استمرار طلبان حکومتی گرفته تا پناهندگانی که هر از گاهی به ایران سفر میکنند! هر چهار سال یکبار هم مردم را از طریق همین رسانهها به عناوین مختلف به رای دادن تشویق میکنند و خود نیز برای این منظور راهی یکی از سفارت خانههای این رژیم قرون وسطایی میشوند تا مراتب سرسپردگی و دستبوسی خود را اعلام و با ملایان حاکم، بیعت مجدد نمایند. خوشبختانه امروز تاثیر این عامل بواسطه تکنولوژیهای جدید کاهش چشمگیری یافته است.
ج-۴ دانشجویان صادراتی
پدیده مهاجرت جوانان ایرانی به خارج از کشور به بهانه ادامه تحصیل، قصه غم انگیزی است که با روی کار آمدن حکومت ملایان در ایران آغاز گردید و با گذر زمان به طور چشمگیری افزایش یافت. این مساله، آخوندهای فرصت طلب را بر آن داشت که از این فرصت بدست آمده نیز به نفع خود بهره گیرند و با فرستادن بخشی از عوامل خود ذیل نام دانشجو، به اهداف دیگر خویش دست یابند. این به اصطلاح جویندگان علم، در دو گروه طبقه بندی میشوند. گروه اول، دانشجویان دکترا هستند که با بورسهای دولتی به خارج صادر و به تحصیل مشغول میشوند و گروه دوم، به عنوان محقق بعد از مقطع دکترا به دانشگاههای خارجی وارد و مشغول به کار میشوند. اما برای هر دو گروه، تحصیل و تحقیق اولویت اصلی نیست و به عنوان هدفی فرعی دنبال میشود. هدف اصلی آنان عربده کشیدن در جهت دفاع از سیاستهای کلی نظام، برنامه ریزی در جهت تشویق سایر دانشجویان به شرکت در انتصابات رژیم هر چهار سال یکبار، شناسایی دانشجویان فعال و مخالف حکومت که پتانسیل برنامه ریزی و مبارزه علیه حکومت را دارند، ایجاد اختلاف نظری بین سایر دانشجویان و از بین بردن همبستگی بین آنان. شاید در یک جمله بتوان گفت که هدف اصلی این به اصطلاح دانشجویان و محققان صادر شده، خنثی کردن فضای دانشجویی در خارج از کشور است تا حتی المقدور هیچ حرکت مخالفی از سوی دانشجویان برون مرز علیه ملایان حاکم در تهران شکل نگیرد. روندی که متاسفانه هنوز هم ادامه دارد.
سخن پایانی
مواردی را که در بالا به طور اجمالی بر شمردیم، مجموعه عواملی هستند که رژیم آیت اللهها در ایران توانسته تا امروز به حیات نکبت بار خود ادامه دهد. حیاتی که به بهای نابودی سرمایههای ملی اعم از مالی و نیروی انسانی این سرزمین کهن بوده است. امروز اما بخش بزرگی از جامعه ایران به این حقیقت پی برده که رژیم ملایان، تمامِ مشکل است و هرگز نمیتواند به عنوان بخشی از راه حل نهایی برای خلاصی از وضعیت اَسف بار فعلی در نظر گرفته شود. از اینرو، آگاهی هرچه بیشتر نسلهای امروز به مدد جهان ارتباطات و همچنین کمرنگ تر شدن تدریجی اثر هر کدام از عواملی که در بالا به آنها اشاره کردیم، سرانجام باعث شد تا پایان مشروعیت سیاسی رژیم ملایان در دیماه ۱۳۹۶ و با شعار “رضا شاه روحت شاد” در خیابانهای ایران رقم بخورد و هر آنچه را که آیت اللهها و عوامل آنها در این چند دهه رشته کرده بودند به پنبه تبدیل نماید.
کوروش و.
اردیبهشت ماه ۲۵۷۹ شاهنشاهی
ثبت ديدگاه