بعد از حمله ۷ اکتبر حماس به اسرائیل، روزی نبوده که آمریکا، انگلیس، اتحادیه اروپا و نهادهای گوناگون سازمان ملل از گسترش جنگ ابراز نگرانی نکرده باشند. این همه  ترس و نگرانی از گسترش جنگ از چیست.؟ دامنه گسترش این جنگ کجاست که این همه نگرانند؟ کشورهای عربی که به جز یک بیانیه ضعیف علیه اسرائیل، واکنشی دیگری نشان ندادند. اتفاقا نشان دادند که منافع استراتژیک شان در مقابله با سیاست های منطقه ای آمریکا و در مقابله با رژیم ویرانگر ایران، با اسرائیل گره خورده است. ترس از گسترش جنگ چیزی نیست غیر از اینکه اسرائیل دست به اقدامی بزند و شرایطی پیش بیاید که رژیم غارتگر ایران مجبور شود به جنگ ورود کند و آنها ناچار شوند به ظاهر هم شده کنار اسرائیل به ایستند و نتوانند در آن وضعیت رژیم اشغالگر ایران را نجات بدهند.

 خیلی علنی می گویند که نمی خواهند پای رژیم ویرانگر ایران به جنگ کشیده شود. چون خود آنها بهتر از همه از ناتوانی و پوشالی بودن رژیم آگاه هستند. می دانند اگر شرایطی پیش بیاید و رژیم ناچار شود وارد جنگ شود چه سیلی ای می خورد و چگونه در همان روزهای اول مثل یک جسد پوسیده فرو می ریزد. سالهاست وزیران دفاع و فرمانده هان نظامی آمریکا و انگلیس و رسانه های کثیفی چون بی بی سی، صدای آمریکا، رادیو فردا که دستان جنایتکار و خونین رژیم را شستشو میدهند، از رژیم حاکم بر ایران یک غول منطقه ای ساخته اند که گویی آمریکا و انگلیس و ناتو می ترسند به آن نزدیک شوند.

همین رسانه ها از قاسم سلیمانی از یک پاسدار آشغال و قاتل مردم ایران و سوریه، سردار حماسی ساخته بودند و او را با ژنرال مارشال رومل مقایسه می کردند. همزمان با هیاهویی که پیرامون استفاده روسیه از پهپادهای رژیم در جنگ با اوکراین به راه انداخته بودند، تق آن در آمد که موتور و قطعات اصلی این پهپادها را شرکت های آمریکایی و اتریشی و کانادایی در اختیار رژیم گذاشته اند و رژیم فقط در ایران قطعات آن را بهم وصل می کند. این رسانه ها که بلندگوی دستگاه های امنیتی کشورشان هستند، نمی گویند چرا آمریکا و انگلیس وقتی به رژیم غارتگر ایران می رسند، از درگیر شدن با آن هراس دارند و مجبورند با خواسته ها و اقدامات رژیم فقط با زبان دیپلماسی! برخورد کنند.

 نفوذ اسرائیل در بالاترین رده های امنیتی رژیم و عملیات اسرائیل در داخل ایران، نشان داد که دستگاه رژیم چقدر وارفته و پوشالی است و این رژیم فقط در مقابل مردم بی سلاح ایران آنهم با ابزارهای پیشرفته سرکوب که دولت های غربی در اختیارش گذاشته اند می تواند قلدری کند. هنر و توانایی این رژیم فقط کشتار و سرکوب و غارت مردم و نابودی دریاچه ها، رودخانه ها، جنگل ها و منابع طبیعی و ویران کردن ایران است.

جواد ظریف وزیر امور خارجه در دولت جنایتکار آخوند روحانی، وقتی از دست دانشجویان حزب الهی در جلسه سخنرانی اش عصبانی می شود، در حالت عصبانیت ناخواسته به این واقعیت اعتراف می کند که”: آمریکا اگر بخواهد می‌تواند در عرض ۱۰ دقیقه تمامی تاسیسات هسته‌ای و استراتژیک ایران را نابود کند.”  آمریکا و انگلیس بهتر از هر کسی می دانند که اگر جنگی بین اسرائیل و رژیم در بگیرد، همان روز اول تق این غول بی شاخ و دم در می آید و مهمتر اینکه می دانند اگر پای رژیم به جنگ کشیده شود، جنگ اصلی نه بیرون از مرزهای ایران که جنگ مردم با رژیم در خیابان های ایران است که بالا می آید و دیگر راه نجاتی برای رژیم نیست. می دانند که مردم ایران برای چنین فرصتی لحظه شماری می کنند تا دستگاه سرکوب رژیم را درهم بشکنند. همچنانکه امروز  تعزیه ای که رژیم در حمایت از فلسطین به راه می اندازد، مردم ایران  رو در روی آن در خیابان ها و استادیوم ها و دانشگاه ها می ایستند و  تعزیه رژیم را سکه یک پول می کنند.

 آمریکا و انگلیس در کنار تلاش و تکاپو برای کشیده نشدن پای رژیم به جنگ، با درگیری های کنترل شده با مزدوران برون مرزی رژیم، تلاش می کنند تا رژیم از تک و تا نیفتد و به عنوان سردمدار مبارزه با اسرائیل و استکبار جهانی! بیشتر از این ناتوانی اش عریان نشود و در بین مزدوران برون مرزی و درون مرزی اش وا نرود و کرک و پرش در دنیای اسلام نریزد. زیر پوشش این درگیری های کنترل شده با مزدوران برون مرزی رژیم، تنور دشمن بازی با رژیم غارتگر ایران را گرم نگه می دارند و نقش خود را در حفاظت از رژیم ویرانگر ایران پنهان می کنند. اما این نمایش ها و هیاهوی تبلیغاتی تهوع ‌آور   که ۴۴ سال است ادامه دارد، آنقدر حال بهم زن شده که صدای بسیاری از مقامات و نمایندگان کنگره و سنای آمریکا را هم درآورده است.

بعد از حمله به اصطلاح پهپادی مزدوران برون مرزی رژیم به پایگاه آمریکا در اردن و قربانی شدن چند سرباز پیاده، سناتور جمهوریخواه تام کاتن پیشاپیش اعلام کرده بود که:” در نهایت بایدن میخواهد یک مکان خالی در میان بیابان ها را هدف قرار دهد. ما هر حمله ای میخواهیم انجام بدهیم به رژیم ملاها اطلاع دادیم الان هم خبر تایید شده که فرماندهان کلیدی سپاه پاسداران از سوریه به ایران بازگشتند.” آمریکا و انگلیس انبارهای خالی حوثی های رژیم در یمن را بمباران می کنند و قبل از حمله هم به حوثی ها اطلاع می دهند. اسکای نیوز عربی نوشته:” آمریکا حوثی های یمن را از حملات خود آگاه کرده بود.” نشریه وال استریت ژورنال نوشته:” پیش از حملات دیشب آمریکا و بریتانیا، حوثی های یمن سلاح ها و تجهیزات مهم خود را به محل های امن و موشک های بالستیکی خود را به مخفیگاه هایی در مناطق پر جمعیت منتقل کرده بودند.”

این نمایش ها تا آنجا لو رفته و تشت رسوایی آن از پشت بام افتاده که بن سبطی سخنگوی فارسی زبان دولت اسرائیل بعد از حمله آمریکا و انگلیس به حوثی های رژیم در یمن عنوان کرده که این حملات نه تنها بازدارنده نیست بلکه حکم تشویق حکومت ایران را دارد. او به رادیو فرانسه گفته:”حمله آمریکا و انگلستان به حوثی های یمن جنبه نمادین داشته است. به همین خاطر این حمله نه فقط باز دارنده نخواهد بود، بلکه برای حوثی ها و حکومت ایران حکم تشویق را خواهد داشت و مشوق ایران و حوثی ها در تشدید حملات شان در آینده است.”

فشار بر اسرائیل برای حفاظت از رژیم

فشارهای بین المللی و فضاسازی رسانه ای علیه اسرائیل و این تلاش ها و رفت و آمدها و سراسیمگی ها برای مهار اسرائیل است که یک وقت به سمت رژیم نرود. این نگرانی و هراس را دارند که هر آن ممکن است اسرائیل دست به اقدامی بزند یا حادثه پیش بینی نشده ای اتفاق بیفتد که کنترل جنگ از دست آنها خارج شود. این فشارها به اسرائیل و حمایت ها از حماس را زیر صورتک چندش آور “بشر دوستانه” پنهان می کنند.

جنگی که علیه صدام به راه انداختند به گفته رسانه های خودشان نزدیک به ۵۰۰ هزار نفر از مردم عراق را قتل عام کردند ولی جیک هیچ یک از این سازمان های بین المللی و “بشردوستانه!” در نیامد. حالا بی بی سی برای مردم غزه و در واقع برای حماس صاحب عزا شده و جوزف بورل مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا و آنتونیو گوترش دبیرکل مستراح جهانی بنام سازمان ملل چنان مواضعی اتخاذ کرده اند که گویی نماینده خامنه ای در اتحادیه اروپا و سازمان ملل هستند.

 فقط در خاورمیانه نیست که دست رژیم ویرانگر ایران را برای هر کاری باز گذاشته اند، در همین اروپا و آمریکا تشکیلات اسلامی رژیم برای برگزاری تظاهرات در حمایت از حماس، حمایت های امنیتی و سیاسی دولت های غربی و سرمایه امثال جورج سوروس سرمایه دار معروف آمریکایی را پشت سر خود دارد. سوئلا براورمن وزیر کشور انگلیس،‌ پلیس لندن را به طرفداری از حامیان حماس متهم می کند و از نقش جانبدارانه پلیس لندن نسبت به طرفداران حماس اعتراض می کند،‌ فردای آن نخست وزیر انگلیس او را از کار برکنار می کند.

نیویورک پست در گزارشی اعلام کرده که:” بنیاد جامعه باز به رهبری جورج سوروس از سال ۲۰۱۶ تاکنون بیش از ۱۵ میلیون دلار به سازمان هایی کمک کرده است که در پشت صحنه اعتراضات طرفداران حماس در آمریکا هستند و این اعتراضات را برنامه ریزی و هدایت می کنند.”  کاملا هریس معاون بایدن در ۲۹ اکتبر ۲۰۲۳ گفته که:” دولت بایدن برای اولین بار قرار است یک استراتژی ملی برای مقابله با اسلام هراسی تدوین کند. این استراتژی یک برنامه جامع و دقیق برای محافظت از مسلمانان و کسانی که گمان می رود که مسلمان هستند، در برابر نفرت و تعصب و خشونت است.”

 خبرهایی که گاهی توسط لابی های اسرائیل و یا در اختلافات سیاسی احزاب کشورهای غربی بیرون می زند، عمق پیوندهای آمریکا و انگلیس با رژیم ویرانگر ایران را نشان می دهد، نشان می دهد که حساس ترین نهادهای اجتماعی و سیاسی آمریکا و انگلیس حیات خلوت رژیم ویرانگر ایران شده است. افرادی مثل آرین طباطبایی، علی واعظ، مینا اسفندیاری در سطوح بالای پنتاگون و وزارت خارجه آمریکا مشغول بکار هستند و نشریه آمریکایی نیویورک پست اعلام می کند که این افراد همزمان با رژیم ایران بطور مداوم تماس دارند و کارشان را با رژیم ایران هماهنگ و از رژیم ایران کسب تکلیف می کنند.

فرمانده هان جنایتکار سپاه پاسداران با همکاری دستگاه های امنیتی انگلیس برای دانشجویان انگلیس از طریق ویدئو سخنرانی می کنند و از دانشجویان انگلیسی می خواهند که به جهاد علیه یهودیان به سپاه پاسداران رژیم بپیوندند.

بی بی سی در  ۲۴ ژانویه ۲۰۲۴  نوشته:”کمیسیون نظارت بر سازمان‌های خیریه در بریتانیا در حال بررسی فیلم‌ سخنرانی‌های “یهودستیزانه‌ای” است که عده‌ای از فرماندهان فعلی و پیشین سپاه پاسداران انقلاب اسلامی برای دانشجویان در بریتانیا ایراد کرده‌اند…مورد دیگر مربوط به یک گردهمایی در مرکز اسلامی “کانون توحید” در غرب لندن است که به مناسبت یادبود قاسم سلیمانی، فرمانده ارشد سپاه پاسداران، برگزار شد… کانون توحید برای ترویج افکار آیت‌‌الله روح‌الله خمینی بنیانگذار انقلاب اسلامی ایران تاسیس شده است…ویدئو دیگر سخنرانی آنلاین یک فرمانده سپاه برای دانشجویان در بریتانیا است که این فرمانده در جایی دیگر خود را از کسانی معرفی کرده بود که افراد حماس را برای حمله هفتم اکتبر آموزش داده‌اند و به آن مباهات می‌کرد…حسین یکتا، از فرماندهان سپاه پاسداران، تاکید داشت که دانشگاه‌ها به “جبهه نبرد” تبدیل شده‌اند و از دانشجویانی که به او گوش می‌دهند می‌خواست “افسران جنگ نرم” در این جبهه باشند…ویدئو دیگر سعید قاسمی، از فرماندهان سابق سپاه پاسداران را نشان داد که همچنین این ادعای کذب را مطرح می‌کند که هولوکاست “دروغ و ساختگی” است و جنگی آخرالزمانی را توصیف می‌کند که دانشجویان در بریتانیا می‌توانند برای “پایان دادن به حیات ستمگران و اشغالگران صهیونیست و یهودیان در سراسر جهان” با آن همراه شوند: “ان‌شاالله نام من و شما دانشجویان خوب اروپا از امشب در فهرست اسامی زیبای سربازان مقاومت ثبت می‌شود.” آقای ضرغامی که دولت بریتانیا او را به دلیل “نقض حقوق بشر” تحریم کرده است، تصویر خودش را که از طریق زوم با مخاطبان صحبت ‌می‌کرد در کانال تلگرامش منتشر کرد…خانم کرنز، رئیس کمیته روابط خارجی پارلمان بریتانیا، پس از تماشای ویدیوهای سخنرانی فرماندهان سپاه پاسداران، از دولت خواسته است که چنین رویدادهایی را غیرقانونی اعلام کند. و افزوده است که محتوای ویدیوهایی که مشاهده کرده “تهدیدی برای ثبات کشورمان” است: “

وقتی عمق این چفت و بست ها با رژیم اشغالگر ایران توسط لابی های اسرائیل علنی می شود، مقامات لندن و واشنگتن می گویند که حواسشان نبوده و قول می دهند که از این پس بیشتر مواظب باشند. دیگر رودربایستی را کنار گذاشته اند و علنی به شعور همه توهین می کنند و صد البته به اندازه کافی کارشناس! و تحلیلگر! و پژوهشگر! دارند که در رسانه ها شان همه این ها را توجیه و ماستمالی کنند.

اسرائیل مزاحم یکسان سازی خاورمیانه

واقعیت های جاری در منطقه و جهان نشان می دهد که وجود اسرائیل به عنوان یک کشور قوم یهود خود بخود مزاحم “طرح خاورمیانه بزرگ” و یکدست شدن خاورمیانه است. تضاد منافع آمریکا و اسرائیل پیرامون “طرح خاورمیانه بزرگ” و یکسان سازی بافت های اجتماعی، اقتصادی و سیاسی خاورمیانه در راستای خط جهانی سازی، آشکار تر از آن است که بشود پنهانش کرد.

ناصر نوبری سفیر سابق رژیم اشغالگر ایران در شوروی و مشاور امور استراتژیک و رئیس مرکز راهبردی وزارت امور خارجه رژیم عربی اسلامی در مصاحبه با سایت “خبر آنلاین” در ۱۸ نوامبر ۲۰۲۳ می گوید:” در جهان در حال گذار اسرائیل برای آمریکا به یک عامل مزاحم تبدیل شده است… بقای تل‌آویو دیگر مانند سابق برای واشنگتن ارزشمند نیست… بایدن و استراتژیستهای آمریکائی در شرایط سی سال پیش جهان، وجود یک اسرائیل را برای منافع آمریکا لازم میدیدند اما امروز در شرایط جدید جهانی وجود چنین اسرائیلی را مزاحم منافع آمریکا می بینند… خلاصه‌ آنکه، جهان عوض شده و مدل اسرائیل سنتی ویژه خوار برای آمریکا در جهان در حال گذارعامل مزاحمت است. .. امروز رفتارهای کور و افراطی و کهنه و متصلب و سنتی اسرائیل نتانیاهو نشان میدهد که انعطاف لازم برای سازگاری با محیط جدید جهانی و بین المللی را ندارد و لذا تداوم تصلب و عدم سازگاری در چنین شرایط جهانی جدید، خواه یا ناخواه چون دایناسورها منقرض خواهند شد… آنچنانکه امروز آمریکا هم کنار کشید و اجازه داد در شورای امنیت قطعنامه آتش بس تصویب شود. نزدیکترین کشورهای متحد غربی اسرائیل همچون انگلیس و فرانسه هم که در ابتدا رهبرانشان برای همدردی و حمایت به اسرائیل رفتند اما حالا مجبور شده اند در مجامع عمومی پشت اسرائیل را خالی کنند و حتی فرانسه رای علیه موضع اسرائیل دهد و انگلیس وزیر کشورش را بدلیل سمپاتیش به اسرائیل بر کنار کند… اسرائیل یک زمانی برای آمریکا کارکرد مثبتی را ایفا می‌کرد که دیگر آن کارکرد را در جهان امروز ندارد… نتانیاهو چند روز پیش خطاب به مردم اسرائیل گفت هدف این جنگ بقای اسرائیل است و این جنگ دوم استقلال اسرائیل است و لذا طولانی خواهد بود.

این اظهارات نشان میدهد که اسرائیلیها خود نیز واقف هستند که احتمالا این آخرین فرصتی است که آمریکا کامل در کنار اسرائیل ایستاده است و لذا می‌خواهند آنرا هرچه طولانی‌تر کنند که به این زودی پایان نیابد اما این در تعارض با استراتژی آمریکاست.”

 نوبری این مشاور امور استراتژیک و راهبردی وزارت خارجه رژیم غارتگر ایران،‌ دلیل اینکه چرا اسرائیل برای منافع آمریکا در خاورمیانه به یک مزاحم تبدیل شده را به چیز های بی ربط وصل می کند تا دلیل اصلی آن را پنهان کند. درحالیکه دلیل اصلی آن امروزه دیگر چیز پنهانی نیست. از زمان ریاست جمهوری اوباما خطی در دولت آمریکا در دستور کار قرار گرفت که ساختار حکومتی اسرائیل به عنوان کشور قوم یهود باید تغییر پیدا کند تا آرام آرام در طرح خاورمیانه بزرگ و یکدست شدن خاورمیانه حل و هضم و محو شود. این خط در دوره بایدن شتاب بیشتری گرفت و علنی تر شد. اما اسرائیل پیچیدگی های سیاسی و امنیتی و نظامی خاص خودش را دارد. مشکل آمریکا این است که این خط را نمی تواند به سادگی در اسرائیل پیش ببرد و آن منطقه را مثل سوریه و عراق و لبنان، به حماس و حزب الله و رژیم  واگذار کند.

اتفاقا بهم نریختن اسرائیل در این مرحله بنفع خود توده های عرب مسلمان است. اگر اسرائیل در راستای “طرح خاورمیانه بزرگ” در این نقطه بهم بریزد،‌ در قدم بعدی عربستان و امارات متحده و دیگر کشورهای عربی را بهم میریزند. مردم این کشورها الان به سطح بالایی از رفاه اقتصادی و خدمات اجتماعی برخوردارند، اگر آن مناطق مثل لبنان،‌ عراق،‌ سوریه،‌ افغانستان و ایران جولانگاه حزب الله و حماس و رژیم بشود،‌ مردم عربستان و امارات متحده عربی به وضعیت فلاکت بار اقتصادی و اجتماعی مردم لبنان،‌ عراق،‌ سوریه، ایران و افغانستان دچار می شوند.

احتیاج آمریکا به رژیم به عنوان یک دشمن در مرحله جهانی سازی

اما احتیاج آمریکا به رژیم ویرانگر ایران به عنوان یک دشمن، فراتر از داستان منطقه و طرح خاورمیانه بزرگ است. احتیاج اصلی آمریکا به این دشمن قلابی برای مقابله با رشد ملی گرایی در سطح جهانی است. چرا که ملی گرایی در این مرحله دشمن واقعی و اصلی جهانی سازی است. برای آمریکا چه اپوزیسیونی بهتر از رژیم ویرانگر ایران که دشمنی تاریخی و ایدئولوژیکی با ملی گرایی و هویت ملی دارد. حالا با افتادن این رژیم، ملی گرایی نه فقط در ایران که در خاورمیانه و اروپا و آمریکا شتاب می گیرد و طومار جهانی سازی را درهم می پیچد. همین امروز با وجود این دشمن قلابی رشد ملی گرایی را در مقابل خط جهانی سازی و تکنولوژی هوشمند شان در همه جوامع می بینیم.

سردمداران کشورهای غربی از رئیس جمهور آمریکا بایدن گرفته که شعار  “اول آمریکا” را شعار فاشیستی می نامد تا رئیس جمهور چین و فرانسه و صدر اعظم آلمان که ملی گرایی را بزرگترین خطر و تهدید جهانی سازی می دانند و با چماق فاشیسم و راست افراطی بر سر آن می کوبند. چون اصلی ترین ریل جهانی سازی در این نقطه نه تکنولوژی هوشمند بلکه تغییر بافت زندگی و هویتی و تولیدی جوامع بشری است. ریل اصلی جهانی سازی بی هویت کردن و تهی کردن و بی همه چیز کردن جوامع بشری است تا بتوانند جهان را توسط ماشین های هوشمند در ساختار دیکتاتوری سرمایه کنترل کنند.

 اما  مشکل اصلی این است که بخشی از جوامع بشری نمی گذارد هویت و تاریخ و ارزش های بومی اش را از او بگیرند و نمی خواهد سرمایه های ملی اش با سرمایه جهانی و امپریالیستی گره بخورد. می خواهد ثروت های طبیعی آن سرزمین صرف نیازهای اساسی مردم همان سرزمین بشود. ثروت طبیعی یک کشور در داخل آن سرزمین صرف چیزی بشود که آنجا لازم است نه صرف چیزی که آمازون، گوگل، اپل و بزرگ سرمایه دارها می خواهند.

این ملی گرایی یک مکتب سیاسی و حزبی در کنار مکاتب و احزاب دیگر نیست، یک جریان توده ای است که از دل توده ها در واکنش و در ضدیت با دیکتاتوری سرمایه و غارت جهانی سر بر آورده است. رسانه های سرمایه داری برای کوبیدن ملی گرایی آن را راست افراطی و فاشیست می نامند. مارکسیست های جهانی هم همان برچسب های سرمایه داری جهانی را تکرار و نشخوار می کنند. تمام هراس آمریکا و دولت های غربی این است که این دشمن قلابی که ضد ملی گرایی و دشمن آشتی ناپذیر هویت ملی است زمین بخورد و راه برای ملی گرایی در سطح جهانی هموار شود. این اصلی ترین دلیلی است که آنها این رژیم را در سال ۵۷ روی کار آوردند و تا به امروز از آن محافظت می کنند.

سرسپردگی رفیقانه چپ جهانی به آمریکا و انگلیس

آمریکا و انگلیس و اروپا بدون همکاری رفیقانه چپ جهانی نمی توانستند یک رژیم جنایتکار و دزد و غارتگر و به مفهوم واقعی آشغال را به عنوان دشمن خود به همه بفروشند و این رژیم را که تنبانش را بدون آمریکا نمی تواند بالا بکشد به عنوان یک قدرت منطقه ای قالب کنند.

اگر این همزبانی و همدلی و سرسپردگی چپ جهانی با آمریکا نبود، آمریکا نمی توانست از رژیم ویرانگر ایران یک چهره ضد آمریکایی بسازد و ذهنیت ها را به دشمن بازی با این دشمن قلابی گره بزند.

جودیت باتلر فیلسوف چپگرای آمریکایی در نوامبر ۲۰۲۳ به عنوان سخنران در جلسه چپ های آمریکایی تاکید می کند که:”حماس و حزب الله بخشی از چپ جهانی اند.” البته ایشان شکسته نفسی و تعارف می کنند. چون چیزی که جلوی چشم همه است، حزب الله و حماس بخشی از چپ جهانی نیستند، این چپ جهانی است که بخشی از اسلام و رژیم و جهانی سازی است. در طی این ۴۴ سال، این چپ جهانی بوده که زیر پرچم حسن نصر الله و حماس و خمینی و خامنه ای سینه زده است. ایدئولوژی اسلام و امت واحده اسلامی پدرخوانده انترناسیونالیسم مارکسیسم و صاحبان جهانی سازی است. پایه ترین اصول اسلام و مارکسیسم و جهانی سازی، ضدیت و دشمنی افسار گسیخته آنها با هر چیزی است که رنگ و بویی از هویت و تاریخ و دست آورد فرهنگی و ارزش های ملی و تولیدات بومی یک جامعه را دارد.

پایه اصلی مارکسیسم این است که سرمایه داری پیشرفته در جهان باید فراگیر شود. در پشت فراگیر شدن و نهادینه شدن سرمایه داری پیشرفته در جهان وعده امام زمان “حکومت پرولتاریا” را می دهند. ولی اول همه چیز باید در خدمت فراگیر شدن سرمایه داری جهانی بکار گرفته شود و تولیدات بومی و فرهنگی و هویتی جوامع به نفع سرمایه داری پیشرفته نابود شود. در اسلام هم بجای” پرولتاریا” در انتها امام زمان می آید و مستضعفین یعنی  رهبران اسلامی مانند رهبران رژیم وارثین زمین می شوند و … بی جهت نیست که وقتی تئوریسین های معروف مارکسیسم از لندن و واشنگتن به تهران می روند در مصاحبه با مطبوعات حکومتی می گویند که ایدئولوژی مارکسیسم نزدیکترین ایدئولوژی به اسلام و شیعه است. این را سالها قبل تئوریسین های مارکسیسم وطنی امثال احسان طبری هم گفته اند.

اگر مفهوم راست و چپ، میزان دوری و نزدیکی به سرمایه داری جهانی باشد، اتفاقا مارکسیسم و آن چیزی که چپ جهانی نامیده می شود بعد از اسلام راست ترین جریان در سطح جهانی هستند و حیات ایدئولوژی و سیاسی هر دو امروز با خط جهانی سازی کلان پولداران جهانی گره خورده است. صاحبان سرمایه و ابر کمپانی های جهانی، در جوامع غربی و جوامعی مثل آمریکای لاتین که اسلام کارکرد اصلی را در بافت های اجتماعی آنجا ندارد، بدست چپ ها خط اجتماعی خود را پیش میبرند. در این جوامع نقش چپ تکمیل کننده نقش تشکیلات اسلامی رژیم در خدمت به صاحبان جهانی سازی است.

دیگر با هیچ ترفندی نمی توانند رژیم اشغالگر ایران را از دست مردم ایران نجات بدهند

 مشکل اصلی “ارباب بزرگ” و “کدخدای دهکده جهانی” برای حفاظت از رژیم اشغالگر ایران، مردم ایران هستند که در همین خیزش روسری سوزان، رژیم ویرانگر ایران را کمرشکن کردند و کلیت این رژیم و اسلامش را یکجا تف کردند. این بخش از جامعه راه خود را با جستجو در هویت و منافع ملی ایران پیدا کرده و نشان داده که دیگر کوچکترین نسبتی به اردوگاه ۵۷ و سازمان های رنگ وا رنگ به اصطلاح حقوق بشری و جمهوری خواهی ندارد. دیگر ترفند ها و شگرد ها و نمایش های رژیم و آمریکا و این دشمن بازی ها برای این بخش از جامعه ایران کار نمی کند. دیگر تبلیغات بی بی سی و صدای آمریکا و میزگرد های آن مثل کف روی آب محو می شود.

دلقک ها و مزد بگیرانی را که آمریکا و انگلیس و اروپا برای ضربه زدن به خیزش جامعه از آنها به عنوان لیدر جنبش چهره سازی کردند، هر چند ضربه بزرگی به خیزش جامعه زدند، ولی دیدیم که خیلی زود به برگ سوخته تبدیل شدند. حتی جریان هایی که رژیم و آمریکا به منظور مخدوش کردن مسیر مبارزه جامعه، بنام مشروطه خواه و ملی گراها به راه می اندازند، باز می بینیم تاثیری آنچنانی در مسیر جامعه ایران ندارند. تضاد جامعه با رژیم چنان عمیق و آشتی ناپذیر است که این برگ ها و نمایش ها به سرعت می سوزند و محو می شوند. دیگر جایزه نوبل آنها هم کاری از پیش نمی برد.

آگاهی و سرزندگی سیاسی این بخش از جامعه شگفت آور است. نسرین شاکرمی مادر جانباخته نیکا شاکرمی نوشته:” اصلاحات در میان ما مرده است با جایزه نوبل نمی توانید زنده اش کنید.” جایزه نوبل را به نرگس محمدی می دهند تا همسرش تقی رحمانی که دستان جنایتکاران دیروز رژیم را لیس می زند و برای اصلاح طلبان حکومتی دم می جنباند، بگوید که این جایزه ای است به موسوی، زهرا رهنورد، تاجزاده و فائزه هاشمی.  این جایزه را می دهند تا نرگس محمدی از زندان اوین به همراه مزدبگیران و توجیه گران جنایت های رژیم در خارج از کشور مثل حسین موسویان، رضا علیجانی، محسن کدیور، شیرین عبادی، علی افشاری در هفتمین همایش سالیانه همبستگی جمهوری خواهان سخنرانی کند.

رئیس کمیته صلح نوبل این بار بجای گلشیفته فراهانی، مسیح علینژاد، حامد اسماعیلیون و نازنین بنیادی، نرگس محمدی را رهبر خیزش معرفی می کند تا به دختران و پسران جنگجوی ایران که هنوز در مترو ها و خیابان های ایران دارند با آدمکشان و حجاب بانان رژیم می جنگند، بگویند که فائزه هاشمی، زهرا رهنورد و پادوها و توجیه گران خارج کشوری رژیم هم بخشی از اپوزیسیون و نماینده و رهبران شما هستند. این جایزه ها و چهره سازی ها برای تحقیر و سرخورده کردن دختران و پسرانی است که دارند با رژیم اشغالگر ایران می جنگند.

در مراسم اهدای جایزه نوبل، پادوهای رژیم در بی بی سی فارسی و مزدبگیران و دلالانی که رسانه های غربی از آنها “چهره های برجسته اپوزیسیون” و  “لیدر جنبش” ساخته بودند، چنان دلقک بازی های لجن و حال بهم زنی از خود نشان دادند که بوی تعفن آن، برای خانواده جانباختگان خیزش اخیر هم آزار دهنده شد. گویی این خانواده ها و جوانان جنگجو نه تنها باید با نیروهای جنایتکار و غارتگر رژیم در داخل ایران بجنگند که باید با مزدبگیران رژیم و آمریکا و انگلیس در خارج از کشور هم مقابله کنند و به هزار زبان حساب خود را با این لجنزارها و  چهره سازی های نهادهای دولت های غربی جدا کنند.

خانواده های جانباختگان و قهرمانانی مثل نوید افکاری، عرفان خزایی، محمد حسن ترکمان، رضا شهپرنیا، نیکا شاکرمی، محمد رضا اسکندری، پویا بختیاری، جواد حیدری در بیانیه که همه رسانه های فارسی زبان دولت های غربی و نهادهای حقوق بشری! آن را نادیده گرفتند، در اعتراض به خیمه شب بازی مراسم جایزه صلح نوبل نوشتند:” ما در عمق سیاهی گورستانی به پهنای ایران ایستاده ایم و مبهوت شمایی شده ایم که ظاهرا خود را نماینده ما خوانده اید. حالا یک بار بدون آنکه به فکر منفعت خود باشید، بدون آنکه فقط به فکر عکس گرفتن با رنج ما باشید تا جایزه ی فلان جهنم دره را از آن خود کنید، به ما نگاه کنید، خودتان خجالت نمی کشید که زخم و عزای ما را به تمسخر می گیرد؟ نه سوال بی جایی ست. شما سالهاست وقتی دوربین و میکروفون به سمتتان می آید یاد سرگرمی و صحنه گردانی هایتان می افتید. شمایی که کوچکترین نسبتی با ما ندارید. شمایی که فقر را نمی فهمید. شمایی که قتل و تحقیر و تعرض و تجاوز و کودکان شیمیایی شده و تن های پاره ما در زیر گلوله ها در لابلای صدای قهقهه ها و ضرب  گرفتن سر انگشتانتان بر روی میز گم می شود. شما رهبر مایید؟ شما رهبر جوانانی هستید که لباس هایشان را دریدند و سینه خود را در مقابل گلوله سپهر کردند؟ شما و قهقهه هایتان، ضجه های هزاران مادر داغدار و پدر کمر شکسته را نمایندگی می کنید؟ شمایی که در نشست و برخاست هایتان با آنانی که ما را به این روزهای سیاه نشانده اند،  هیچ حد و مرزی ندارید و یک روز ما را اکتورهای خیابانی می بینند و روز دیگر جمعیت بی سر که باید رهبری شان کنید، نماینده ی ما شده اید؟ نه…شما خیلی حقیرتر از آنید که ما را نمایندگی کنید… و ما، مایی که به ناممان میکروفون برداشته اید و به کام خودتان در آن چهچه می زنید، به تک تک شما هشدار می دهیم که از سر راه ما کنار بروید. دشمن ما جمهوری اسلامی است و برای نابودیش هر که را مانعمان شود نابود می کنیم، با هیچ احدی هم شوخی و تعارف نداریم. ما از شما و اصلاحات و نمایندگانش با خون عزیزانمان گذر کرده ایم. انگشت در زخم های ما نچرخانید. ما با شما هیچ نسبتی نداریم.”

این روشن بینی و سرزندگی این خانواده ها و دختران و پسران جنگجو در ایران ستایش انگیز است. سرزندگی اندیشه و نگاه پویایی که با شجاعت و فداکاری و با رنج و شکنجه و گلوله و درد گره خورده است. گویی آنها همان بابک خرمدین و گردآفرید هستند که امروز در خیابان های ایران رو در رو با رژیم عربی اسلامی زنده شده اند. در خیزش اخیر نشان دادند که ملی گرایی آنها با ملی گرایی پوسیده و اسلامی مصدقی ها تفاوت کیفی دارد و قهرمانان ملی آنها محمد، حسین، علی و سران غارتگر عرب مسلمان نیستند. به تاریخ و الگوی هویتی و فکری خود قبل از تهاجم اسلام به ایران روی آورده اند، هویت و تاریخی که آئین هایی چون میترائیسم و مهر را در خود داشته و در دل آن شخصیت هایی چون مانی، مزدک، بابک خرمدین و یعقوب لیث ها از آن بیرون آمده و جنبش های شگفت انگیز ملی علیه اسلام و خلفای اسلامی در آن پرورش یافته است. آنها نشان دادند که جنگ شان با رژیم فقط بر سر روسری و حجاب اسلامی نیست، جنگ شان با رژیم یک جنگ ۱۴۰۰ ساله است، ادامه همان جنبش های سترک ملی ایران قبل از صفویه علیه خلفای اسلامی هستند. در مقابل این بخش و این قطب از جامعه، دست آمریکا و انگلیس و اروپا خالی است و برگی برای نجات رژیم ندارند. دیگر با هیچ ترفندی نمی توانند این رژیم غارتگر و ویرانگر ایران را از دست دختران و پسران  جنگجوی ایران نجات بدهند.

مسلم منصوری         ۵ فوریه ۲۰۲۴