جدال جریان محافظه کاری با کمونیزم و جایگاه مذهب در این جریان.

کمونیزم و جایگاه مذهب
🔰شکست کمونیزم از محافظ کاران
در روزگار جنگ سرد که به شکست هیولای کمونیزم انجامید، جریان راست به سردمداری امریکا از پارامترهای زیادی بهره برد که در این میان مذهب و مشخصا “مسیحیت” یکی از اساسی ترین این پارامترها بود.
راست گرایان با شعار “خدا،میهن،خانواده” ضمن حفظ ارزش ها و سنت های تاریخی خود دستاوردهای بزرگی نیز به دست آوردند.
(این جا باید در پرانتز عرض کنم که همه اصلاحات و پیشرفت های چشمگیر در یک جامعه راست محافظه کار و ناسیونالیست پدید می آید همان گونه که معجزاتی مانند حقوق زنان و حقوق کارگران و کشاورزان همگی سوغات دوران پهلوی بود که بر پایه میهن پرستی و گرایش ایرانشهری بنا شده بود و در دسته بندی های سیاسی جز طیف راست قرار میگرفت)
هر چقدر که اقتصاد احمقانه چپ از دورن میپوسید، اقتصاد پویا و شایسته سالار راست شکوفا میشد و سرانجام در آغاز دهه نود میلادی، کمونیزم فروپاشید اما طومار آن در هم پیچیده نشد.

🔰انتقام چپ ها از مسیحیت
گفتیم که طومار چپ در هم پیچیده نشد بلکه این جریان خیلی موذیانه تغییر شکل داد تا به شیوه ای دیگر زهر خود را به مردم جهان بپاشد.
پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، بسیاری از راست گرایان ساده لوح و به ویژه لیبرال ها که دیگر خطر کمونیزم را تمام شده میپنداشتند پای خود را در کفش محافظه کاران فرو کرده و تا توانستند به سنتهای کشورشان ، به ویژه ازش های مسیحیت تاختند.
این نولیبرال ها خواسته یا ناخواسته کام دل چپ های شکست خورده را برآوردند و به آنان جانی تازه بخشیدند.
به مروز زمان اتحاد این دو جریان و چندین جریان فسیل شده دیگر محکم و محکم تر شد تا این که افعی گردن کلفتی پدید آمد به نام “جریان گلوبالیزم” که نابودی اش کاوه ای میخواهد ضحاک کش…..

🔰مظلومیت مسیحیت محافظه کارانه
به جمله زیر دقت کنید:
“کشیش ها در قرون وسطی آن قدر جنایت کرده اند که باید امروز باید کل مسیحیت نابود شود”

کشیش ها در قرون وسطی
این جمله فریبنده شاید در ابتدای امر بسیار دل شما را خنک کند ولی فقط میتواند از دهان یک گلوبالیست شیاد آن هم با قصد و غرض بیرون بیاید. از این قبیل شیادان در ایران خودمان هم بسیار داریم که در ادامه به آن میپردازیم‌.
اما پاسخ به آن جمله شیادانه چه میشود؟ محافظه کاران اعتقاد دارند که برطرف کردن هر چالشی یک چالش تازه ای در پی دارد.
این که روزگاری مسیحیت رفتار خطایی انجام داده (که حتما هم انجام داده) دلیل نمیشود که کل آن را نابود کنیم و عرصه را برای جولان یک آیین صد برابر آلوده تر مانند گلوبالیزم باز کنیم.
کمی انصاف داشته باشیم. مسیحیت هر جنایتی که در گذشته های دور مرتکب شده درست، اما مسیحیت محافظه کارانه امروز بسیار سکولار یا به قول خودمانی تر رام تر شده است. با یک مثال بهتر متوجه میشوید.
هر روز چندین و چند کاریکاتور در تمسخر مسیح، مریم و دیگران کشیده میشود و کسی لب به اعتراض باز نمیکند اما کافیست شخصی به فلان همجنسگرا بگوید بالای چشمت ابرو، آن وقت است که طرف را از هستی ساقط میکنند. یعنی اگر اندکی باریک نگاه کنید اخلاق سکولار نزد محافظه کاران است و دیکتاتور واقعی گلوبالیست ها هستند.
محافظه کاران مسیحی نمیگویند فرقی هست بین حقوق یک شهروند مسیحی با یک شهروند غیرمسیحی. نمیگویند رییس جمهور یا نخست وزیر باید کشیش باشد و صلاحیتش توسط پنج اسقف جامع الشرایط تایید بشود نمیگویند در دبستان های دخترانه باید سخنان مریم مقدس را آموزش داد، نمیگویند هر کس که حافظ انجیل باشد از خدمت سربازی معاف است
اما مسیحیت را به عنوان یکی از پارامتر های تمدن غرب پاس میدارند و اجازه نمیدهند هر بی سروپایی براحتی فرهنگشان را متلاشی کند.
لطفا متوجه این تفاوت بزرگ میان مسیحیت قرون وسطایی و مسیحیت امروز بشوید

🔰 درس هایی که ما باید از محافظ کاران خارجی بگیریم:
✅مزایای محافظه کاری در جهان امروز:

کشورهایی که مسیحیت

کشورهایی که مسیحی به عنوان یک پایه اساسی در آن قدرتمند هست از بسیاری از چالشها مصون مانده اند. روسیه ، شرق اروپا، اسپانیا، پرتقال، ایالات جمهوری خواه امریکا و…. از آسیب هایی مانند مهاجرت های بی رویه. دگرگونی بافت جمعیتی و فرهنگی، افزایش ورود اسلامگرایان و تروریست ها در امان بوده و طبق آمار آینده درخشان تری نسبت به کشورهای گلوبالیستی خواهند داشت.
این مزیت ها نه به خاطر خود دین مسحیت است بلکه برای آنست که چنین کشورهایی فرهنگ ملی خود را زنده نگه داشته اند و اجازه نابودی آن را نداده اند.
ما هم فرهنگ ملی به مراتب دیرینه تر و استوارتری داریم.
فرهنگ ایرانشهری.
✅ایرانشهری راه ستیز با چپ و گلوبالیزم:

ایرانشهری
تمام مطالب پیشین این مقاله را میتوان مقدمه این قسمت دانست. در اینجا باید به کشمش میان دو نگرش ایرانگرایانه پرداخت:
نگرش نخست: آنانی که میگویند علت سقوط ساسانیان، سکولار شدن ایشان بود و برای رستگاری در آینده ایران باید کاملا و رسما زرتشتی شویم
نگرش دوم: آنانی که باور دارند دلیل سرنگونی ساسانیان آخوندیزه شدن موبدان عصر ساسانی بوده و باید در ایران آینده همه ادیان را از ریشه قطع کنیم
اما نگرش سودمند چیزی بین این دو هست. همان نگاه محافظه کارانه اما از جنس ایرانشهری اش.
فرهنگ ایرانشهری اصول و فلسفه مفصلی دارد که یکی از مهم ترین آن اصل ها آیین اشو زرتشت میباشد.
این بماند که آیین اشو زرتشت بسیار زمینی و سکولار هست اما برای برخی عزیزان غرض ورز و شیادان ملامصدقی عرض میکنم که ما نمیگوییم باید در ایران اینده دین اجباری دین زرتشتی شود . نمیگوییم فرقی هست میان حقوق یک شهروند زرتشتی و غیرزرتشتی. نمیگوییم پادشاه و یا نخست وزیر کشور الا و بالله باید زرتشتی باشد. خیر.
ما میگوییم که خویشکاری ماست تا این آیین باستانی ایرانی را پاس بداریم و برای زنده کردن جشن ها و رسوم آن تلاش کنیم و از آن جا که میدانیم که این آیین در خون و ژنتیک مردم ما جاری میباشد خیلی زود میان ایرانیان فراگیر شده و عامل وحدت میشود.
فرهنگ دیرینه و بومی یک کشور هم چون پول پشتوانه دار میماند. اما کشور بی فرهنگ مثل شخص بی هویتی است که وام گیر این و آن است…
همان گونه که یک محافظ کار امریکایی میگوید اول امریکا. یک محافظ کار ایرانی هم باید بگوید اول ایران

🔰 طرح یک پرسمان اساسی:
خیلی ها میگویند حالا که با مذهب میتوان به جنگ گلوبالیزم(بخوانید چپ) رفت چرا با اسلحه اسلام این کار را نکنیم؟!
این اشتباهی است که در زمان شاهنشاه آریامهر هم خیلی ها مرتکب شدند.
اگر شما نیز جز کسانی هستید که گمان میکنید با هر مذهبی که دم دستتان آمد میتوانید با مار خوش و خط و خال کمونیزم به نبرد به پا خیزید مقاله دوم مرا بخوانید
ادامه دارد

مقاله ای از ژوبین