چندی است برخی جریان‌ها به طور علنی ستیزه خود با مفهوم اندیشه ایرانشهری را علنی کرده

و از هر فرصت و بهانه‌ای برای توهین به این مفهوم سترگ تاریخی سوء‌استفاده می‌کنند، درحالی‌که نام ایرانشهر و اندیشه ایرانشهری واژه‌ای قومی و قبیله‌ای نیست و ریشه در هزاره‌های تاریخ و تمدن فرهنگی ایران‌زمین دارد که گستره‌ای فراخ از کاشغر در غرب چین تا بالکان و کروواسی و از قفقاز و تفلیس و باکو تا جنوب خلیج فارس را در بر می‌گرفته است.‎ به عقیده هرتسفلد، واژه ایرانشهر در دوره هخامنشیان برای نام رسمی شاهنشاهی هخامنشیان به کار رفته است.‌‎ نیولی ثابت کرده که مفهوم ایران و ایرانشهر در سده سوم میلادی و در پادشاهی اردشیر یکم ساسانی متداول بوده ‌است. ایرانشهر که از آن در دوره معاصر هَمچَم با نام‌های ایران بزرگ، ایران‌ویج و ایرانویجه یا تمدن ایرانشهری نیز یاد می‌شود (ērānšahr)، برآمده از واژه پارسیگِ ērān (ایران)، نام شاهنشاهی ایران بوده و معنای سرزمین ایرانیان را می‌دهد. ایرانشهر در دوران ساسانیان به واحدی جغرافیایی-مفهومی تبدیل شد و ایرانیان، فراتر از باورهای مذهبی و قومی، خود را شهروند «ایرانشهر» می‌دانستند. از این رو، از نظر بسیاری از پژوهشگران، مفهوم ایرانشهر همان مفهوم «ایرانیت» است با مجموعه‌ای از ارزش‌های فرهنگی، همچون نوروز که در درازنای تاریخ توانسته، توسط همه مردمان گوشه گوشه واحد جغرافیایی «ایرانشهر» تداوم پیدا کند. در‌حالی‌که شاپور یکم ساسانی در سنگ‌نبشته سه‌زبانه‌اش در قبله زردشت، خویش را «فرمانروای ایرانشهر» می‌شناساند که آتورپاتکان یا آذربایجان امروزین را هم به عنوان بخشی از ایرانشهر ذکر کرده است، جریان قوم‌گرایان در تبلیغات خود تلاش دارند مفهوم ایرانشهری را به معنایی نژادی و زبانی تحریف کنند
 در جامعه درهم‌تنیده و غیرنژادی ایران امروز، آن را به قومی ناپیدا به نام فارس بچسبانند و در برابر سایر اقوام قرار دهند!

درحالی‌که برخی نماینده‌ها در مجلس شورای اسلامی، از هر فرصتی برای توهین به اندیشه‌های وحدت‌گرایانه و غیرنژادی ایرانشهری استفاده می‌کنند، این پرسش نزد آحاد ملت ایران مطرح می‌شود که چگونه نماینده‌ای که برای خدمت به ملت ایران و حفظ تمامیت سرزمینی ایران سوگند خورده، به خود اجازه می‌دهد به وفاداران به هویت و تمامیت سرزمینی کشور برچسب فاشیست و نژادپرست بزند، همان اصطلاح‌هایی که تجزیه‌طلبان برای مردم ایران استفاده می‌کنند!؟
قابل تأمل اینکه دشمنان اندیشه ایرانشهری، با هر آنچه هویت ایرانی را شکل می‌دهد، در ستیز هستند؛ از کورش بزرگ، تخت جمشید و زرتشت بزرگ تا فردوسی بزرگ و شاهنامه و زبان ملی فارسی.
سکوت نهادهای مسئول در برابر توهین و جسارت بی‌وقفه به ایران و هویت ایرانی در پوشش ناسزا به مفهوم ایرانشهری توسط برخی جریان‌ها، فضا را آنچنان فراهم کرده که در روزهای گذشته نماینده اردبیل در اجلاس رسمی دولتی شورای عالی استان‌ها در پشت تریبون محلی که زمانی مجلس سنا و بعدا مجلس شورا نامیده می‌شد، در پوشش دفاع زیرکانه با نام دولت اسلامی باکو، با توهین، ضمن رسوا معرفی‌کردن سیاست خارجی ایران در قفقاز، اندیشه والای ایرانشهری را فاشیستی نامید و تا آنجا پیش رفت که چونان موضع رسمی جمهوری باکو، حضور مزدوران تکفیری ترکیه در جنگ قراباغ را هم منکر شد و آن را متوهمانه خواند!؟ این در حالی بود که رهبری در سخنرانی خود به طور شفاف، به حضور تکفیری‌ها در مرز‌های ایران در جنگ قراباغ اشاره کرده و خواستار برخورد  با آنها شد!!!
آقای نماینده بهتر است بروید مطالعه کنید تا ببینید ملت ایران برخلاف تبلیغات صورت‌گرفته، توسط رضاشاه پهلوی در ۹۰ سال پیش اختراع نشده بلکه ملت یگانه ایران در مفهوم ایرانشهری، به طور طبیعی در دل تاریخ، وحدت خود را پیدا کرده و توانسته این وحدت را تا امروز استمرار دهد و در این میان، آذربایجان و تبریز، در تاریخ به عنوان مهد ایران‌گرایی و ناسیونالیسم ایرانی شناخته شده است و ترکیه ۹۷ساله کنونی به عنوان رقیب منطقه‌ای ایران.
کوتاه‌سخن اینکه دشمنان اندیشه ایرانشهری باید به طور واضح و علنی خاستگاه خود را معلوم کنند چراکه توهین‌کننده به اندیشه سترگ ملی، هویتی، تاریخی و اتحادگرایانه ایرانشهری بی‌تردید دل در گرو جایی دیگر به جز ایران دارد و به راستی آیا کسی که ‌‎ وفاداری ملی ایرانشهری را مورد توهین و اتهام قرار می‌دهد، می‌تواند نماینده راستین ملت ایران و نماینده راستین آذربایجان قهرمان ایران‌زمین باشد؟!

میرمهرداد میرسنجری*

*استادیار دانشگاه و پژوهشگر فرهنگی و ژئوپلیتیک