✅پادشاهی خواهان نه تنها مخالف انتخابات نیستند بلکه پشتیبان مردم سالاری اند.

حتما تا بحال برایتان رخ داده که وقتی از یک جمهوری خواه میپرسید اگر همین مردم به سامانه پادشاهی رای دادند ایا شما به رایشان احترام میگذارید؟ در این جا دوست جمهوری خواهتان به یکباره به صحرای کربلا زده و از شکنجه های وحشتناک ساواک میگوید!
این جاست که اگر به دست و پای آن جمهوری طلب عزیز هم بیفتید و عجز و ناله سردهید باز هم او از پاسخ به این پرسش ساده طفره میرود!
براستی چرا جمهوریخواهان ایرانی تا این اندازه از رفراندوم میان سامانه پادشاهی یا جمهوری وحشت دارند؟ در حالی که پادشاهی خواهان در کمال خونسردی پیوسته اعلام میدارند که به نتیجه رفراندوم ولو این که جمهوری پیروز آن باشد احترام‌ میگذارند.
جمهوری طلبان به خوبی میدانند که ایرانیان گرایش ویژه ای به سامانه شاهنشاهی مقتدر دارند.

هرکس یک نگاه به تاریخ معاصرمان بیاندازد به روشنی میبیند که نادرشاه رضاشاه و محمدرضاشاه با رای نمایندگان مردم به شاهی رسیدند. مردم ایران نیازی نمیبینند که از فرهنگ باستانی خود دست بکشند و به یک سیستم بیگانه دخیل ببندند
حتما میپرسید مگر قرار است هر چه پدرانمان کردند ما هم کورکورانه انجام بدهیم ؟
در پاسخ میگوییم به هیچ وجه! اما وقتی یک روستا خود از بهترین نوع گردو برخوردار است دیگر چه مرضی دارد که از بیرون گردو وارد کند!؟
سامانه پادشاهی از بریتانیا تا ژاپن امتحان خود را پس داده است و امتیازاتش نسبت به سیستم جمهوری بر کسی پوشیده نیست
شما تصور کنید شاهنشاه آریامهر در واپسین روزهای حکومت خود یک رفراندوم مردمی برگزار میکرد بدون شک مردم ایران قاطعانه پادشاهی را انتخاب میکردند. اما وجود قطبی های خائن نگذاشت بشود آن چه که باید میشد
از قضا در زمان شاه فقید، نمایندگان پارلمان و انجمن های ایالتی ولایتی و هپچنین دولتمردان که برآمده از پارلمان بودند، کارنامه ی خوبی از خود بجای گذاشتند ولی خائنین و دشمنان ایران بدون هیچ رای گیری و مقبولیت مردمی در کلیدی ترین پستهای کشور نفوذ کرده بودند بطوری که همین قطبی خائن به هیچ وجه حاضر نبود از روی صندلی ریاست رادیو تلویزیون بلند شود
پس ما پادشاهی خواهان با پشتوانه تاریخی مان همواره پیرو اراده ملت هستیم

✅ مردمشاهی مفهومی فراتر از مردمسالاری:

فرهنگ جمی و آیین کشورداری ایرانشهری بر پایه ی پنج اصل استوار است
یک. راستی دو. آزادی =لیبرال دموکراسی
سه. مهرورزی =سوسیالیزم
چهار. داد
پنج. ارجمندی جان=کرامت انسانی
✅از میان این پنج اصل ارجمندی جان از همه مهم تر و پیش نیاز تر است.
انسانی که احساس ارجمندی میکند و خودش و کشورداران برایش ارزش قائلند خودبه خود دنبال کارهای ناشایست نمیرود.
کسی که خود را فرزند کوروش بزرگ میداند از خودش و اطرافیانش خشمگین نیست و به آنان مهر میورزد. او میهنش را عاشقانه میپرستند و به همه عقاید و ملیتهای متفاوت با خودش احترام میگذارد. انسان ارجمند نه به حقوق دیگران تجاوز میکند و نه اجازه میدهد که بیگانه ای به حقوقش تجاوز کنند. وی جایگاه شهریاری دارد و پادشاه کشورش را در کشورداری یاری میکند.
برعکس چنین انسانی، شخصی است که خودش را سگ حسین و حسن و گدای فاطمه میداند. انسان برابر شده با حیوانات و بردگان، موجودی است خشمگین، توسری خور با پتانسیل ویرانگری بسیار بالا.
این موجود تحقیر شده بهترین خوراک است برای اجرای نقشه های شوم مستبدین و شیادان.
(حال حتما متوجه شدید که به چه دلیل بچه بسیجیها هزاران وبلاگ با حداقل بازدید ساخته اند تا زیر پوشش قومگرایان، به کوروش بزرگ حمله کنند و او را به ریشخند بگیرند)

✅مردمشاهی یا مردمسالاری؟ کدام بهتر است؟

بگذارید بدترین از آن و بهترین از این را مثال بزنیم:
هند بهترین و بزرگترین جمهوری جهان است و سالیانه بیشترین رای گیری را برگزار میکند. اتفاقا خیلی از شیفتگان وطنی سیستم جهوری نیز آرمانشهر خود را در هندوستان جست و جو میکنند.
لیکن ارجمندی جان برای شهروندان هند در کجا جای دارد؟ همه ساله میلیونها هندی در سطلهای زباله ی بیغوله ها به دنیا می آیند همان جا زندگی میکنند و همان جا هم جان به جان آفرین تسلیم میکنند. و شاید تنها عمل مثبتی که در طول حیات خویش انجام میدهند همانا شرکت در انتخاب با شکوه ریاست جمهوری است!
حال به بدترین سیستم پادشاهی دنیا که عزیزان جمهوری طلب از آن وحشت دارند بپردازیم: سلطنت مطلقه ی کشورهای حاشیه خلیج فارس!
نیاز به بررسی زیادی درباره جایگاه “ارجمندی جان” در چنین کشورهایی نیست. کافیست یک سفر به امارات یا عمان بروید تا طعم راستین کرامت انسانی امنیت بهداشت رایگان و دولت رفاه را بچشید.
کدام آدم عاقلیست که زندگی در بهشت کشورهای خلیج فارس را رها کند و برود شهروند هند یا پاکستان یا بنگلادش شود؟!
شوربختانه جریان روشنفکری کشور ما از یک خودبزرگ پنداری کذایی رنج میبرد. اینان در طول شش دهه حیات خود حتی نتوانستند یک سبک زندگی زمینی برای مردم ایران تجویز کنند‌. اوج افتخار این طایفه آنجایی بود که بزرگشان در دادگاه گفت از حسین به لنین رسیدم!
این قبیل چرندیات مضحک در هر کشوری موجبات خنده و سرگرمی مردم میشد ولی همین روشنفکران سرانجام توانستند چنین مجنونی را به عنوان قهرمان خلق ها در شلوار ما بچپانند
این روشنفکران ابله هنوز هم دست از جامه ی بدقواره ی جمهوری که برای ما دوختند برنمیدارند .
این جمهوری طلبان ابله که همیشه در مباحثه با پادشاهی خواهان شکست میخورند در آخر کار هواداران سامانه پادشاهی را به نطفه پرستی و ژن پرستی محکوم میکنند.
این کوته نگری و تنگ نظری روشنفکرنماهای جمهوری طلب به سان آدم کوتوله ایست که کل والیبالیستها را کتک میزند و بازی والیبال را به لجن میکشد. چرا؟ چون میگوید چرا دیگران ژن قدبلندی دارند؟ چرا من قدم بلند نیست؟ تقصیر من چیست که پدر و مادرم بلندقد نبودند!؟
اما روشنفکران فسیل شده ی جمهوری طلب باید بدانند که نسل امروزی جوانان ایران، روشن اندیشی را در کردار میبینند نه در کرسی شعرهایی که در پای بساط و منقل به ذهن علیل چهار تا مفتخور خطور میکند.
نسل نوین ایران راه خود را از شما فسیلان جدا کرده است. یا تا دیر نشده به ما بپیوندید یا به هر شیوه ای که بلد هستید سکوت پیشه کنید

پاینده و جاوید باد ایران شاهنشاهی

✅یادداشت✅پادشاهی خواهان نه تنها مخالف انتخابات نیستند بلکه پشتیبان مردم سالاری اند.ی از : ژوبین