ملی شدن نفت، بیست و هشت امرداد و واقعیت‌های پیرامون آن

نهضت ملی شدن نفت و بیست و هشت امرداد سال ۱۳۳۲ خورشیدی، شروع فصلی تازه در تاریخ معاصر ایران است که بدون شک ریشه در بسیاری از وقایع پس از آن دارد. این فصل تازه با نام محمد مصدق گره خورده است که طرفدارانش معتقدند دکتر مصدق با طرح ابتکاری خود یعنی ملی کردن نفت، دست بیگانگان را از این ثروت خدادادی کوتاه نمود و حتی در این راه برای او دست به افسانه سازی‌های بسیار نیز زده ا‌ند. افسانه‌ها و بزرگنمایی‌هایی که هنوز هم بعضا شنیده میشوند و تلاش میکنند تا از دکتر مصدق شخصیتی خدشه ناپذیر بسازند و به جامعه عرضه کنند. شاید تا دو دهه پیش به دلیل فقدان مدارک لازم، این کار امکانپذیر به نظر میرسید، اما امروز به مدد اسنادی که از طبقه بندی‌های گوناگون خارج شده، می‌توان صحت و سقم این ادعا‌ها را به محک گرفت تا بتوان واقعیات را از افسانه‌ها جدا نمود و کارنامه سیاسی دکتر مصدق را دقیقتر مورد نقد و بررسی قرار داد.

آنچه امروز از اسناد تاریخ بر می‌‌آید، این رضاشاه بزرگ بود که نخستین بار و در عمل برای رهایی منابع نفتی ایران از سیطره بریتانیا به پاخاست. در اقدامی بی‌ نظیر، قرارداد دارسی را به دلیل عدم پایبندی کامل طرف بریتانیایی به تعهدات خود، یکسویه لغو و آن را آتش زد. همچنین، منطقه جنوب و منابع نفتی آن را از شیخ خزعل که گمارده انگلیسی ها بود پس گرفت و به ایران بازگرداند. حتی بعد از آن نیز افرادی همچون ساعد مراغه‌ای به عنوان نخست وزیر وقت در مورد مساله نفت و عدم واگذاری منابع نفتی به دول بیگانه، ایستادگی‌های شایانی از خود نشان دادند. احسان طبری در مقاله‌ای به تشریح مساله نفت اینگونه می‌پردازد: «به همان ترتیب که ما برای انگلستان در ایران منافعی قائلیم و علیه آن صحبت نمی‌کنیم، باید معترف باشیم که دولت شوروی هم از لحاظ امنیت خود در ایران منافع جدی دارد.» او در ادامه می نویسد: «اگر دولت آقای ساعد واقعاً میهن‌پرست بود این نکات را در نظر می‌گرفت. اگر دولت ساعد و طرفداران ایشان معتقدند که ادامهٔ یک سیاست ضد شوروی در ایران ممکن است دچار خبط بزرگی شده اند.» سرانجام در آبان ۱۳۲۳، محمد ساعد به دلیل تیرگی روابط شوروی با ایران از نخست وزیری استعفا نمود. بنابراين آنچنان که عده‌ای طرح ملی‌ کردن نفت و استقلال منابع نفتی‌ ایران از سیطره دولت‌های بیگانه را ابتکاری از دکتر مصدق و برخی‌ از یاران او مانند دکتر فاطمی میدانند، نبوده است. همچنین زمانیکه دکتر مصدق به عنوان نماینده در مجلس حضور داشت، رهبری نهضت ملی‌ شدن نفت را بر عهده گرفت. نهایتا صنعت نفت در ۲۹ اسفند سال ۱۳۲۹ و در زمان نخست وزیری علا ملی اعلام گردید و دكتر مصدق در ارديبهشت سال ۱۳۳۰ به عنوان نخست وزير ايران برگزیده شد.

صنعت نفت ملی‌ گردید، ولی‌ باعث شد که ایران و انگلستان رو در روی یکدیگر قرار گیرند. در دعوای حقوقی بین ایران و انگلستان که به دیوان دادگستری لاهه کشیده شد و با بزرگنمایی‌ها و حاشیه‌های بسیاری به نفع دکتر مصدق نیز همراه شد، رای صادره در پایان، نه برای ایران بود و نه علیه انگلستان. اما در ایران، طرفداران دکتر مصدق اینگونه وانمود کردند که بر انگلیسی‌ها پیروز شده ا‌ند. همچنین، مساله را بدین صورت جا انداختند که نخست ایران به دیوان دادگستری لاهه شکایت کرده است، درحالیکه اين انگلستان بود که ابتدا از ایران شکایت کرده بود. شادروان دکتر امیر اصلان افشار که در آن زمان دبیر سوم سفارت ایران در هلند بود، جزئیات مربوط به این رویداد را بطور دقیق شرح میدهد (پانوشت ۱، زمان ۲:۵۰ تا ۹:۵۰) و از این شایعات تاریخی پرده بر میدارد. ملی شدن صنعت نفت و کشمکش‌های پیرامون آن با بریتانیا، سرانجام به اخراج ایران از شرکت نفت ایران و انگلیس انجامید و به اين ترتيب، سود ساليانه سهام ايران در اين شركت برای هميشه از بين رفت. اين شركت بعد از اخراج ايران به بی‌پی (بريتيش پتروليوم) تغيير نام داد که بنا بر گزارش سالیانه نشریه معتبر فوربس، همواره یکی‌ از سودآورترین شركت‌های جهان بوده است. شاید دکتر مصدق توانست با استفاده از فضای احساسی جامعه آنروز ایران که خسته و عصبانی‌ از استعمار انگلستان بود موفقیتی مقطعی برای خود کسب کند، اما در دراز مدت به دليل فقدان تكنولوژي، افراد متخصص، پالايشگاه، نفتكش برای صدور نفت، بيمه و موارد متعدد دیگر، خساراتی جبران ناپذیر را به کشور تحمیل نمود. از طرفی، بخشی از میادین بزرگ نفت و گاز ما در حوزه میادین انرژی مشترک با همسایگان ما قرار دارد. در نتیجه باید امروز از هواداران دکتر مصدق که همچنان از پافشاری آنروز او برای ملی کردن نفت دفاع میکنند پرسید که اساسا ملی‌ کردن نفت که بخشی از منابع آن در حوزه میادین مشترک با همسایگان ما قرار دارد چه معنایی میتواند داشته باشد!؟مصدق

نکته قابل تامل دیگر اینست که دکتر مصدق بین ایرانیت و اسلامیت و حتی ارتباط این دو با استقلال منابع ملی از سیطره دول بیگانه نیز دچار تناقضات شخصیتی حیرت آوری بود. برای مثال، او حاضر شد که در دعوای نفت با انگلستان تا دیوان بین المللی لاهه برود و به هر خفتی تن دهد و هزینه‌ای گزاف را به کشور تحمیل نماید، اما همین دکتر مصدق در دیدار با منشی‌ کنفرانس جهانی‌ اسلامی که در حضور کریم سنجابی انجام گرفت عنوان می‌کند که نفت ایران تنها به ایران تعلق ندارد و متعلق به ملل اسلامی است! مثال دیگر، ممنوع کردن رقص بانوان چه بصورت یکنفری و چه بصورت دست جمعی‌ در اماکن عمومی نظیر کافه‌ها و رستوران‌ها بود که به بهانه حفظ عفت اخلاقی‌ و جلوگیری از بروز فساد به اجرا درآمد که به نوبه خود، نشان از سردرگمی او در مواجهه با اسلامیت و مدنیت داشت. در نتیجه، پذیرش این مطلب که دکتر مصدق برای آزادی زنان ارزشی قائل بوده است، بسیار دشوار می‌باشد. استفاده مکرر او از واژگانی نظیر “رجل سیاسی” و “رجال سیاسی” سبب شد که زنان ایران بیش از پیش به حاشیه رانده شوند و نتوانند وارد اجتماع گردند تا از پتانسیل‌های مثبت خود در اداره امور جامعه بهره گیرند. حتی بعد از شورش سال ۵۷ نیز ملایان تازه به قدرت رسیده و یاران سابق دکتر مصدق با استناد به چنین واژگانی بود که بار دیگر زنان ایران را به حاشیه راندند و دستاوردهای درخشان دهه‌های چهل و پنجاه خورشیدی در امور زنان را که با همت بلند پادشاه فقید ایران بدست آمده بود، از بین بردند.

ملی شدن نفت

آنچه در بالا مورد اشاره قرار گرفت را به همراه رفتار و برخوردی که دکتر مصدق با کانون وکلای دادگستری، مجلس، روزنامه‌های مخالف و مماشات عجیب با حزب توده از خود نشان داد، سرانجام کشور را به بن بست کامل سیاسی کشاند و عموم مردم را به این نتیجه رساند که ظاهراً قرار نیست مشکلات آنان با چنین نخست وزیری حل شود. حتی بسیاری از یاران قدیمی‌ دکتر مصدق نیز به منتقدان جدی وی تبدیل شدند؛ بطوریکه در انتهای کار به جز تعدادی انگشت شمار، دیگر کسی‌ در کنار او باقی‌ نمانده بود. در پایان باید به این واقعیت نیز اشاره نمود که يكی دیگر از دلايل مهم سقوط دولت دكتر مصدق در بیست و هشت امرداد سال ۱۳۳۲، کسر شديد بودجه دولت بواسطه تحريم نفت ايران به عنوان يك كشور تك محصولی بوده است. با اين چشم انداز، ملی كردن زود هنگام صنعت نفت يك كشور اشغال شده و درگير شدن با قدرت‌های برتر دنيا، نمی توانست نتيجه‌ای غير از آنچه روی داد را به ارمغان بیاورد. راه و روشی‌ که کشورهای عربی‌ حاشیه خلیج فارس هرگز انتخاب نکردند. یعنی‌ ترجیح دادند که به جای ملی‌ کردن زودهنگام نفت خود، بر افزایش سهمشان تا میزان ۵۰-۵۰ پافشاری و چانه زنی‌ نمایند. در واقع، همان سیاستی که سپهبد رزم آرا به آن باور داشت و آن را دنبال میکرد که متاسفانه مورد شدیدترین حملات و بی‌ مهری‌ها از طرف دکتر مصدق و یارانش قرار گرفت.

کوروش و.

بیست و هفتم امرداد ماه ۲۵۸۰ شاهنشاهی

پانوشت ها:

۱) https://www.youtube.com/watch?v=WC8qmjGOR4o