انگار هیچ کس از تاریخ درس نمی گیرد .درس را می خواند اما درسی نمی گیرد . گویی کنار آینه تاریخ ایستاده ای و چهره پیر و خسته خود را درآن می بینی و جای آن که با تمام وجود احساس کنی که چه کرده ای که امروزت این چنین گشته فقط از همین درس خواندن لذت می بری . انگار همین کافیست .

سالروزپادشاهی شاهنشاه آریامهر
شاهنشاه آریامهر زمانی سکان کشتی طوفان زده ایران زمین را دردست گرفته بود که دنیا درجنگ بود و اعلام بیطرفی ایران هم راه به جایی نبرد و نیروهای روس یا شوروی و انگلیس , ایران را به اشغال خود درآورده , امریکا هم با آنان همراهی می کرد , روزگاری که ایران تازه می خواست روی خوش را ببیند و ایرانی دستاوردهای رضاشاه بزرگ این کوروش زمان را با تمام وجود احساس کند .
محمد رضای جوان و تحصیلکرده ولیعهد ایران زمین بود و پس از رضا شاه به پادشاهی رسید . خلاف آن چه که می گویند در ابتدا هم غربیها بسیار آزارش دادند وخود را همه کاره ایران زمین می دانستند . اما شاهنشاه آریامهر این ابر مرد تاریخ سرزمین مقدسمان از پای ننشست و برای ایران و ایرانی کوشید و جنگید تا از خاک اشغال شده و دیارجنگ زده گلستانی بسازد که دنیای حسادتها حسرتش را بخورد و انگشت حیرت به دندان بگزد .
ا ین که هرکس به فراخور حال خود تفسیر خاصی از خدمات شاهنشاه می نماید و توجیهی برای آن می آورد چه ارزشی می تواند داشته باشد که خود تاریخ گویای همه چیز است ! قصد آن ندارم که از شاه بزرگ یک قدیس بسازم و بگویم که او نقطه ضعفی نداشته است اما چگونه می توان از هزاران هزار خدمت ارزنده او در زمینه های مختلف گذشت ؟! صد ها و شاید هم هزاران ساعت فرصت لازم باشد تا بتوان این خدمات را ارزیابی کرد و به آثار و نتایج ازنده آن پرداخت .عده ای فقط در هر مورد ساز مخالف زدن را می دانستند ومی دانند . مثلا درخصوص انقلاب سپید ششم بهمن 1341خورشیدی بسیاری به دلایل مختلفی با آن مخالفت می کردند . اصلا به این توجیهات و روضه خوانیهای آنان کاری ندارم . به نظر شما مبارزه با فئودالیته و تقسیم اراضی بین کشاورزانی که روی آن کار می کردند و می خواستند حاصل دسترنج خود را ببینند کار اشتباهی بود ؟ امروزه آثارمفیدش را می بینیم . اگر شاه چنین نمی کرد و همان شرایط بر ایران حاکم می بود چه شرایطی می داشتیم .؟ به نظر شما این که آبها و جنگلها و منابع , ملی باشد و متعلق به همه ایرانیان , کار اشتباهی بود ؟ آیا همان زمان, خود شاه باید درختان هیرکانی را از بیخ و بن درمی آورد و جای آن ویلا می ساخت ؟ یعنی مثل امروز که چنگلها را نابود می کنند و جای آن خانه ها و عشرتکده ها می سازند رفتار می کرد ؟ جای مدیریت درمصرف آب و ذخیره سازی مناسب آب , در همان زمان شیوه ای پیش می گرفت که جز خشکسالی ثمره دیگری نداشته باشد ؟ شاهنشاه نمی بایستی به بانوان کشور اهمیت می داد وبه مشارکت آنان در سازندگی کشور توجه می کرد ؟ زنان نمی بایستی حق رای می داشتند ؟ مگر خدای آنان با خدای مردان تفاوت داشت ؟ کارگرانی که این روزها مزدشان را هم به زور دریافت می کنند روزگاری درسود کارخانه ها سهیم بودند . چرا انگشت شماری در اختیار دارندگان رسانه ها و مطبوعات نسبت به این مرد بزرگ منفی نگری داشته خدمات ارزنده این مرد شایسته را به هیچ می نگارند یا ساده از کنارش می گذرند . بپذیریم که هنوز هم آثار خدمات و دوران پربرکت شاهنشاهی را در ذره ذره و جای جای این سرزمین می توان دید ..تنها به مشتی از خروار اشاره شده است .میلیونها ایرانی امروز به خوبی می دانند که 25 شهریور 2500شاهنشاهی (1320خورشیدی )آغازی برای یک تحول شگرف بوده است , تحولی که دنیای غرب را شگفت زده کرده تا با احساس خطر بخواهد که جلوی این پیشرفت را بگیرد, آخر پادشاه دوست داشتنیتخت جمشید همه چیز را برای ملت خود می خواست و برای درهم ریختن آرامش و رفاه ملت و از بین بردن دستاوردها و ساختن انقلابی کثیف بایدچنان می کردند ونمایشی به راه می انداختند که او دیگر دوست داشتنی نباشد . زمانی که حماقت جای درایت را گرفت تا شورشیان 57 به دست خویش گور خویش ا بکنند شاهد لبخند تلخ تاریخ بودیم که می دانست روزی درسهایش را همینهایی که از آن دوران مانده اند خواهند خواند اما چه فایده !چه فایده که که هنوز هم پند ها را آویزه گوش جان خود نمی سازیم .

اینک زمان بزرگداشت این روز با شکوه و تاریخیست . خیلی ها که اندکند و در اقلیت , خدمات شاه میهن پرست ما را باور ندارند یا نمی خواهند که باورکنند ..حتی بسیاری این خدمات را به توصیه بیگانگان عنوان می کنند .هرچه بود و نبود شاه یک وطن پرست بود . شاه , ایران و ایرانی را دوست می داشت . حتی به تمام ادیان و پیروان آنها احترام می گذاشت . درروزگارپهلوی همه کنار هم به خوبی و خوشی زندگی می کردند .یهودی , مسیحی , بهایی , شیعه و سنی کنار هم راحت زندگی می کردند .چماق دولت را برسرآنان نمی کوفتند . شاهنشاه خود شیعه بود و دین رسمی کشور هم همین . اما آن چه بر ایران حکومت می کرد آئین انسانیت بود و 25 شهریور آغازدوران سی و هفت ساله ای بود که بیش از یک قرن سازندگی و پیشرفت برای میهنمان به ارمغان آورد و همه اینها به برکت وجود محمد رضا شاه شایسته و با لیاقت بود . او هرنقطه ضعفی هم که می داشت بی ریا و وطن پرست بود و خدمات ارزنده اش به حدی بود که می شد برای رفع اشکالات تلاش کرد . دلم برای آن سالها , برای کودکیم تنگ شده . دلم برای دریاچه ارومیه ای تنگ شده که وقتی به ساحلش می رفتم به آنهایی که تن به آبش سپرده بودند به دیده تعجب می نگریستم . دلم برای زاینده رود زیرپل خواجویی تنگ شده که آبش ازهرچشمه شفافی شفاف تربود . دلم برای جنگلهای بکر و دست نخورده جاده هراز و فیروزکوه تنگ شده که مثل امروز این همه وصله پینه نداشت و سود جویان , خانه ها روی آن نساخته بودند و برای ستونهای تخت جمشیدی که ستبر و استواربودو هنوز خردش نکرده بودند . دلم برای یاران دبستانی بهایی ام تنگ شده ..

شاهنشاه اریامهر
شاهنشاه به نام دین , دنیارابرای ما تباه و به کام ما زهر نکرد . پیش و بیش از آن که بیگانگان به او و به ایران و ایرانی ضربه بزنند از دوناحیه ضربه خورد ..یک این که نباید به پشتیبانی ملتی دل می بست که خود را اسیر خرافاتی کرده که از پدرانشان به آنها ارث رسیده بود و دیگر این که باید حواسش به دستگاه اطلاعات و امنیتش می بود که مبادا رفتاری پیش گیرند که نتیجه ای عکس بدهد این دو مورد باید با هم پیاده می شد . شاهنشاه قبل از آغاز پادشاهی ده سال در دنیای پیشرفته غرب زندگی کرده با حال و هوای دنیای متمدن آشنا شده بود حس می کرد که این مردم قدر و ارزش خدمات و وطن پرستی او را می دانند . جای شکرش باقیست که قاجار ادامه پیدا نکرد وپهلوی دوم توانست ادامه دهنده راه پدر بزرگوارش باشد . چه باشکوه است روزی که همچنان چون نگینی بر تارک تحولات ایران زمین می درخشد که اگر پهلوی نمی بود و همان قاجار را می داشتیم بی گمان مرکبمان همان اسب و الاغ و قاطر بودو همان مکتب خانه ها و ملا باجیها را می داشتیم و نمی توانستیم چهره دکانداران دین را بشناسیم . ایران من اگر هنوز هم نفسی می کشد اگر هنوز هم نیمه جانی دارد , اگر هنوزهم برگ سبزی در این آبادی نیمه آباد مانده به لطف و یاد دوران پرشکوه پهلویست . به لطف زمانی که چادری و بی چادر کنار هم بودند و نه بهانه امربه معروفی بود و نه نهی از منکری . روزگارانی که به بهانه ارشاد , دختران جوان را نمی کشتند , روزگارانی که بی اعتقادان به دین , پرچم دینداری نمی افراشتند و دژخمیان آدمکش دم از مهر و دوستی نمی زدند , روزگارانی که به معترضین گرانی بنزین گلوله هدیه نمی دادند تا همان بنزین را به خاطر مصالح خود مفت به بیگانه بدهند . نمی دانم به چه بهانه ای هنوز هم هستند انگشت شمارانی کوردل و جنایتکار که هنوز هم ساز مخالف پهلوی را می زنند راستی تا یادم نرفته آن چنان که قبلا هم گفته ام و باز هم خواهم گفت , بگویم که اگر اندک نوانی , توان نوشتن و بازی باکلمات و بیان احساسات را درقالب واژگان دارم بعد از خدای یگانه و همراهی پدر , به لطف کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان دوران بی همتای پهلویست که شهبانوی عزیزم بنیانگذارش بود ..

آهای مجاهد خلق !

مجاهدین خلق

که هنوز هم چون سال 57 و قبل از آن تیشه به ریشه این ملت می زنی ..آهای کمونیستی که گاه مسلمان می شوی و گاه کافر !آهای مذهبی بی دینی که خلق خدا را بر خدا ترجیح می دهی !آهای شیطانی که لباس فرشته برتن کرده ای !. تا شما ها نباشید گلوبالیستها و مافیای جهانی چه غلطی می توانند بکنند که خود شما ها از آنان بدترید . دیگربس است ای مدعیان مردم دوستی و ایراندوستی !..نگذارید قلم خود را به خون ناپاک شما آلوده گردانم وازبدیهای شما بگویم که دستتان برای وطن پرستان روشده است . ازشما هم دیده ایم و از پهلوی هم دیده ایم .
هشتاد و یکمین سالروز پادشاهی شاهنشاه آریامهر, محمد رضا شاه پهلوی , پادشاه وطن پرست و مظلوم , بر ایرانیان ایرانی دوست و دوستدار ایران مبارک باد ..به امید رسیدن ایران و ایرانی به آزادی و رهایی ازچنگال اهریمن مدعی خدا پرستی ..

جاویدشاه !

زنده باد شهبانو فرح پهلوی این بی همتای مهربان !

برقرارباد حکومت پادشاهی رضا شاه دوم , پهلوی سوم !

پاینده باشید

نویسنده : نادرایرانی ..25 شهریور2581شاهنشاهی