مــــــــــــــــــــــــــــــرغ آزادی

سلام بر ندای بهاری ما ! سلام بر چشمان همیشه باز و بیدار اسطوره سبز . سلام بر صدای آزادی ! دختر گلها سلام ! ..
باز هم با تو سخن می گویم . خسته شده ایم از گفتن چه باید کرد ها و چه نباید کرد ها .. زمین را به آسمان و آسمان را به زمین رسانده ایم …. از رفتن دژخیم سروده ایم .. شیشه های پرخون را بر زمین زده شکسته ایم تا باز هم برگ های سبز آزادی , تجلی بخش آسمان آبی عشق باشد .

نمی خواهم از خود و برای خود سخن بگویم . پیام تو برای یک ملت بود .. ملتی که بیدارشوند و خود حاکم بر سر نوشت خود . .
ندا جان !از دیدگان ما رفته اما از دلهای ما هرگز نخواهی رفت .. همه روزی خواهیم رفت .. اما تو آن چنان رفته ای که انگار همیشه با ما خواهی بود .. همیشه با همه خواهی بود . چون نگاه تو همه جا هست .. صدای تو را می توان از هر غنچه ای که در حال شکفتن است شنید . فریاد تو همچنان بیداد می کند . شکنجه گر همچنان نفس می کشد .. نفس در هوای قفس می کشد . آخر نمی توان آزادی را به بند کشید .

مرغ ازادی
آزادی زیباست و تو به سر زمینی پرکشیده ای که پرهای پروازمان هنوز نایی برای رسیدن به آن جا را ندارد .
تو با نگاهت رفته ای اما نور چشمانت آسمان ایران زمین را همیشه تابنده داشته است .
خون سرخ تو کنارخون ایران پرستان دیگر وطن را سبز سبز سبز کرده است و ملت مبارز را آماده این که بالاخره روزی باید در هوای آزادی نفس کشید . روزی باید بر این باور شد که من وکیل نفسهای خویشتنی هستم که پروردگار یگانه حاکم اوست . روزی باید بر این باوربود ..آزادی درمیان دیوارهای اسارت جای نمی گیرد . آن روز دژخیم و دژخیمان را به زباله دانی تاریخ می اندازیم و سرود زیبای آزادی سر می دهیم . آن روز بر مزار گلگون کفنان سبزینه صفت اشک سبز می بارانیم .. آن روز لاله های سبز سر از خاک سبزجوانان سبز وطن بیرون می آورند و با آهنگ نسیم آزادی عاشقانه می رقصند ..
روز هایی خواهد آمد که وقتی خورشید طلوع کند دیگر از خاموشی ستارگان باکی نمی داریم .. روز هایی که با غروب خورشید اندیشه دیو سیاه خفقان آزارمان نمی دهد . آن روز با ندای عشق و آزادی خواهیم گفت ..این است هوای آزادی .. این است فضای آزادی .. این است آنچه که به خاطر آن خونها داده اند آن چه که به خاطر مبارزه با آن وجدانها به زیر پا گذاشته اند .
و تو ای پرنده پر کشیده از دیار عشق و به دیار معشوق رسیده !ای که خون پاک و مقدست را نثار زمین و آسمانها کرده ای ما بازماندگان باید که با قلم چون شمشیر خود از آزادی و آزادیخواهی و آزادی خواهان دفاع کرده نشان دهیم که خون ندا ها , سهراب ها , ترانه ها و همه شهدای راه حق و آزادی پایمال نخواهد شد .
با سواد اندک واحساس ضعیف خود جدید ترین نوشته ام را به عنوان مرغ آزادی در ذیل می آورم … به پا خیز ایرانی ! به پا خیز فرزند کوروش! . بین ما و آزادی فقط دیواری فاصله است …فقط یک دیوار .. دیواری بسیار نازک تر و کوتاهتر از دیوار برلین .. به زودی فرو خواهد پاشید …

پرواز

دلم پرواز می خواهد
شکست این قفس همراز می خواهد

ببین شمع سپید آسمان عشق
یکی پروانه با ناز می خواهد

از آن روزی که آزادی ازا ین جا پرکشید و رفت
زمین کشورم , سرباز می خواهد

نسیم عشق و آزادی به این گلزار می آید
که دشت لاله گون ما, صدای سازمی خواهد

نمی دانم پیام قاصدکها چیست ؟
که عاشق, بلبل و آوازمی خواهد

چرا کبک خرامان را نمی بینم
که سرو ناز یک جنبنده طنازمی خواهد

به گوش آید صدای طبل آزادی
وطن جنگاور جانباز می خواهد

تفنگ فریادمی گردد
فشنگ زوزه کشان دمسازمی خواهد

ندارد باور این جلاد.. مرگش را
چه خوش بین است و او شهباز می خواهد

چه پرجوش وخروش است این دماوند سپیدما
که آتش می فشاند , دیو را دلبازمی خواهد

نشسته مرغ آزادی , به روی قله شادی
چه خوب آواز می خواند , زما آوازمی خواهد

نویسنده : نادرایرانی
30خرداد 2575