عید قربان یا عزای قربان ؟

عید قریان

خداوندا !ای اهورامزدای جهانیان !توخودمی دانی که من با تمام وجودم , با تمام احساس و اندیشه ام به تو ایمان دارم .تورامی پرستم به خاطر نعمتهایی که به ما داده ای .به خاطر نفسهایی که به من بخشیده ای که اگر نیازباشد نفسهایم را به توخواهم داد و خود را برای تو و درراه تو و درراه آزادی و عدالت و انسانیتی که توآفریده ای قربانی خواهم کرد .
قربانت بگردم ای پروردگاربی همتا !قربانت برای چیست ؟مگرنه این است که ابراهیم سربلند ازآزمایش الهی را پاداشی داده ای که به پاس آن مسلمین جشن می گیرند و گوسپندان زبان بسته را قربانی می کنند ؟نمی دانم چرا این روزها هنوز صدای گوسپندی را که می گویند از سرنوشت شوم خود با خبراست را نشنیده ام .نمی دانم چرا کمتر کسی قربانی می کند ؟خداوندا !این روزها در سرزمین من نه از دین نشانی مانده نه از انسانیت .درسرزمین ما , درایران مقدس ما قومی هستندکه برای ارزشهای انسانی که همانا ارزشهای آفریده شده توست خود را قربانی می کنند . به خاطر آزادی , به خاطر عدالت , به خاطر انسانیت .. و به خاطر خاک پاک کشورشان که توسط اهریمنان اشغال شده است .مگر خداپرستی به چه می گویند ؟
خداوندا !به من بگو مگر جان آدمی که خود گفته ای اشرف مخلوقات است از جان گوسپندان کمترمی ارزد که این همه قربانی داده ایم و پاداشی نگرفته ایم ؟!مگر برای یک انسان , عزیز تر ازجان چه می تواند باشد ؟همان را که به او بخشیده ای تقدیم تو داشته است . شرافتمندانه و با وجدانی پاک از این دنیا رفته تا ارمغان آورشادی و شادمانی و رهایی و آزادی باشد .
خداوندا !به من بگو چرا باید قربان راجشن بگیرم وقتی که تیغ تیز جلادان بی وطن را برگزدن وطن پرستان می بینم که سرازبدنشان جدامی کند بی آن که شاهد روزگارخوشی باشیم .
خداوندا !به من بگو دلمان به کدامین وعده ها خوش باشد که درکویر بی عدالتیها , اهریمنان اسلحه دردست به دنبال اجرای قوانین جنگل هستند .
خداوندا !به من بگو چه فرقی می کنند ابراهیمیانی که مجید رضا ها و خدانورها را درنبرد با اهریمنان ازدست داده اند با ابراهیمی که اسماعیلش رانجات داده ای.
خداوندا!به من بگو مگر کیان پیرفلک چه کرده بود که مسیر گلوله های ستم رابرنگرداندی و قلب میلیونها پاکدل را خونین نمودی؟ .
خداوندا !به من بگو پاداش این همه قربانی چیست که حالا باید گوسپند قربانی کنیم ؟قسم به تو کفر نمی گویم ولی چه انتظاری داری ازآنانی که داستانها می شنوند و همان داستانها را طوردیگری می بینند .
خداوندا !تا به کی شاهد اشکهاو خون دل خوردنهای بازماندگان قربانیانی باشیم که نه تنها عزیزشان را از دست داده اند بلکه می بینند تمام این جانفشانیها و ایثارگریهای خود و جگرگوشگانشان هنوز راه به جایی نبرده است و طلوع آزادی خود را درآسمان ایران آریایی ما نشان نداده است .هرچند این شرافتمندان پیروزواقعی هستند .
خداوندا!ازتومی پرسم چگونه می شود خدایی که راضی به قربانی کردن اسماعیلی نمی شود این همه اسماعیل قربانی رامی بیند که چگونه یکی پس ازدیگری چون برگ خزان بر زمین می افتند و هنوز از بهارآزادی نشانی نیست
خداوندا !تا به کی شاهد اشکهای مادرکیانها بودن و ناله های مادرخدانورها و ستارها راشنیدن و روزهای شادمانی را ندیدن ؟!پس برای چه باید جنگید ؟!برای که باید جنگید ؟!خودت فرمودی که سرنوشت قومی را تغییر نمی دهی مگر آن که خود آن قوم بخواهند . با چه زبانی بخواهیم ؟مگرجان دیگری هم داریم که قربانی کنیم ؟چند نفرباید قربانی شوند ؟
ما فقط می دانیم که برای چه باید غمگین باشیم .دیگرنمی دانیم برای چه باید چشن بگیریم و برای چه باید حیوان بکشیم ؟اگرخوبان همه قربانی شوند فقط خدامی ماند و شیطان ..
ای خداوند آگاه و دانا و توانا !که به عدالت و رحمت و مهربانی تو ایمان دارم مصلحت تو هرچه باشد این روزها ابر بدبینی و نفرت و ناامیدی برهمه جا سایه افکنده ..خورشیدمهرخود را برما بتابان ..به ما اهورائیانی که درراه تو قربانیها داده ایم توانی ده تا اهریمنان را درراه توقربانی کنیم و جهان را از ناپاکی وجودشان پاک گردانیم . به ما نشان ده که وعده هایت برحق است
خداوندا !وقتی که درسرزمین من هرروز عزای قربان است چگونه روزی را به نام عیدقربان جشن بگیرم ؟
خداوندا !خودرا به تومی سپاریم وهمچنان درراه آزادی و عدالت و انسانیت می جنگیم .نشانمان ده که این گوهرها و اصالتهایی که برای آن خونها داده و می دهیم همان راه توست . پس یاریمان کن تا اشغالگران وطن را , این بیگانگان ازتوبی خبر بی وطن را ازایران خودبرانیم … پایان

نویسنده : نادرایرانی
هفتم تیرماه 2582 شاهنشاهی