دهکوره جهانی قسمت ششم (داستان کوتاه)
#دهکوره_جهانی
بعد که چشمانم را باز کردم دیدم چند سرباز دارند هیکلم را روی زمین میکشند. نمیفهمیدم کجا هستم.
این مطلب رو برای دوستانتان به اشتراک بگذارید!
About the Author: Benyamin Gholizadeh
اردوگاه کار اجباری و عقیم و اخته سازی اجباری ویژه آخوندها و بسیجی و سپاهی
ثبت ديدگاه