بر دهکده ی جهان، بایدن گوزید
بر حامی گفتمان، بایدن گوزید

بر دهکده ی جهان، بایدن گوزید

این بار نه در خفا و در خوف و خطر
هم سینه سپر به روی آنتن گوزید

بر جانسون و مکرون و بدان مرکل پیر
بر لندن و برلَن و بر آن رِن گوزید

بر مدعیان هرزه ی داد بشر
بر فاند و بر آن وام و به ضامن گوزید

بر ریشه ی پر خیانت اصلاحات
بر خاتمی و عارفِ بدژن گوزید

بر کارترِ بی شرافتِ گرگ صفت
این تخمه ی بدسرشتر از جن گوزید

بر داخل آن، مثلثِ نکبتِ بیق
بر روح ابوالحسن و لکن گوزید

بر مجاهد و فدایی و انگل خلق
بر هر چه مصدقی خائن گوزید

از آن که به ماری جوانا رای بداد
تا لزبین و ترنس و همگن گوزید

بر آن زَِنَکانِ چپ، چون شادی صدر
این زشت-عجوزکانِ پر سن گوزید

کردش سقوط ارزش پول، جز یوآن
بر لیره و پوند و درهم و یِن گوزید

بر گستره ی تمدنِ غربِ کهن
بر آکروپولیس و روم و آتن گوزید

بر سینه زنان تپه ی هِلز بگو
بر نظم نوین تان، بایدن گوزید

شاعر: ژوبین